
ضحّاک از همه جا بیخبر بود و وقتی حرفهای کندرو را شنید، چنان
گیج و مبهوت شد که نمی-توانست آن را باور کند. کندرو داستان فریدون را مو به مو برای ضحّاک تعریف کرد. ضحّاک سری تکان داد و گفت: «شاید او میهمان است! جای غم و اندوه نیست و نباید نگران بود!» کندرو لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت: «این چه میهمانی است که گُرز گاو سر به دست گرفته و همۀ افراد تو را یا
کُشته و یا خلع سلاح کرده، با شکوه و قدرت روی تخت سلطنت تو نشسته، تاج پادشاهی به سر گذاشته و اسم تو را از روی تخت و تاج و لباسِ سلطنت پاک کرده و اسم خودش را به جای آن نوشته است؟ من در هیچجای دنیا چنین مهمانی را نه دیده و نه شنیدهام. چنین شخصی را اگر تو میهمان میشناسی، بشناس!» ضحّاک، دوباره زمزمه کرد: «اینقدر ناله نکن
مردک! او به احتمال قوی یک میهمانِ گُستاخ است!» اژدها، این حرفها را به زبان گفت، امّا در
دلش توفانی به پا شده بود. احساس میکرد روز
و روزگارش به پایان رسیده و خون در رگهایش
دارد به آرامی سرد میشود...
پایان
لغت نامه قرآنی
حرف «ق»
«قَبَس»
قَبَس، به معنای شعلهای از آتش است که از
روی آتش برداشته میشود. به عبارت دیگر؛ شعلهای از آتش است که بر سرِ چوب یا نِی باشد و آن را از جایی به جای دیگر ببرند. در آیۀ 10 سورۀ «طه» از قول حضرت موسی علیهالسّلام میخوانیم که به افراد قومش گفت: «من آتشی به نظرم میرسد. شاید از آن شعلهای بردارم و برای شما بیاورم، یا از نورِ آن راه را پیدا کنم.» این آیه مربوط به زمانی است که حضرت موسی (ع) و قومش شب هنگام در صحرای «سینا» مانده و راه را گُم کرده بودند.
این کلمه در آیۀ 13 سورۀ «حَدید» به شکلی دیگر آمده و معنای «استفاده
کردن» از نور و روشنایی را میدهد: «روزی که مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: «مهلت دهید تا از نورِ شما استفاده کنیم.»
کلمۀ «اِقتباس» که ما در زبان فارسی هم از آن استفاده میکنیم، از همین «قَبَس» گرفته شده است. معنای آن هم «گرفتن یا برداشتن مطلب علمی یا نوشتهای از جایی» است.
حداکثر سرعت: 540 کیلومتر در ساعت
وزن: 4000 کیلوگرم
مجلات دوست کودکانمجله کودک 222صفحه 20