مجله کودک 222 صفحه 20

ضحّاک از همه جا بی­خبر بود و وقتی حرفهای کندرو را شنید، چنان گیج و مبهوت شد که نمی-توانست آن را باور کند. کندرو داستان فریدون را مو به مو برای ضحّاک تعریف کرد. ضحّاک سری تکان داد و گفت: «شاید او میهمان است! جای غم و اندوه نیست و نباید نگران بود!» کندرو لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت: «این چه میهمانی است که گُرز گاو سر به دست گرفته و همۀ افراد تو را یا کُشته و یا خلع سلاح کرده، با شکوه و قدرت روی تخت سلطنت تو نشسته، تاج پادشاهی به سر گذاشته و اسم تو را از روی تخت و تاج و لباسِ سلطنت پاک کرده و اسم خودش را به جای آن نوشته است؟ من در هیچ­جای دنیا چنین مهمانی را نه دیده و نه شنیده­ام. چنین شخصی را اگر تو میهمان می­شناسی، بشناس!» ضحّاک، دوباره زمزمه کرد: «این­قدر ناله نکن مردک! او به احتمال قوی یک میهمانِ گُستاخ است!» اژدها، این حرف­ها را به زبان گفت، امّا در دلش توفانی به پا شده بود. احساس می­کرد روز و روزگارش به پایان رسیده و خون در رگ­هایش دارد به آرامی سرد می­شود... پایان لغت نامه قرآنی حرف «ق» «قَبَس» قَبَس، به معنای شعله­ای از آتش است که از روی آتش برداشته می­شود. به عبارت دیگر؛ شعله­ای از آتش است که بر سرِ چوب یا نِی باشد و آن را از جایی به جای دیگر ببرند. در آیۀ 10 سورۀ «طه» از قول حضرت موسی علیه­السّلام می­خوانیم که به افراد قومش گفت: «من آتشی به نظرم می­رسد. شاید از آن شعله­ای بردارم و برای شما بیاورم، یا از نورِ آن راه را پیدا کنم.» این آیه مربوط به زمانی است که حضرت موسی (ع) و قومش شب هنگام در صحرای «سینا» مانده و راه را گُم کرده بودند. این کلمه در آیۀ 13 سورۀ «حَدید» به شکلی دیگر آمده و معنای «استفاده کردن» از نور و روشنایی را می­دهد: «روزی که مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: «مهلت دهید تا از نورِ شما استفاده کنیم.» کلمۀ «اِقتباس» که ما در زبان فارسی هم از آن استفاده می­کنیم، از همین «قَبَس» گرفته شده است. معنای آن هم «گرفتن یا برداشتن مطلب علمی یا نوشته­ای از جایی» است. حداکثر سرعت: 540 کیلومتر در ساعت وزن: 4000 کیلوگرم

مجلات دوست کودکانمجله کودک 222صفحه 20