مجله کودک 224 صفحه 19

را به کار بردند و همۀ فوت و فنّ­هایی را که می­دانستند، روی یکدیگر امتحان کردند. امّا انگار تمام این کارها بی­فایده بود. عرق از سر و روی دو حریف سرازیر شده بود و با قدرت زورآزمایی می­کردند و هنوز سرِپا بودند. سرانجام به دستور پادشاه، دو پهلوان از هم جدا شدند و ادامۀ مسابقه را برای روز بعد گذاشتند. روز سوم عروسی، کُشتی دوباره از سر گرفته شد. دو پهلوان مثل دو روز قبل، سخت با هم مبارزه کردند و هر چه داشتند و بلد بودند، به نمایش گذاشتند. از آنجا که پهلوان یزدی، پنجاه ساله بود و نمی­توانست تحرّک و فعالیّت زیادی از خودش نشان بدهد، پهلوان اکبر فرصت بیشتری برای این کار داشت و بهتر و بیشتر از حریف فنّ می­زد. او با این­که نتوانست شانه­های حریف را به خاک بمالد، ولی روی هم رفته، برتری خود را نسبت به حریف، به همه نشان داد. در این وقت، با دخالت یکی از درباریان، کُشتی بین دو پهلوان مساوی اعلام شد و به این ترتیب مسابقه به پایان رسید. به پیشنهاد همان درباری، که نقش داور را بازی می­کرد، قرار شد پهلوان یزدی بزرگ، بازوبند پهلوانی خود را مثل گذشته حفظ کند و یک بازوبند پهلوانی هم به بازوی پهلوان اکبر خراسانی بسته شود. از آن روز، پهلوان اکبر خراسانی، پهلوان رسمی پایتخت شد و در تهران منزل گرفت و زورخانه­ای در محلّۀ پاچنار (بازار) تأسیس کرد. ورزشکاران جوان برای شاگردی و آموزش فنون پهلوانی، دسته دسته به دیدن او می­آمدند و کم کم آن زورخانه تبدیل به مهمّ­ترین کانون ورزش پهلوانی ایران شد. هر کسی هم که ادّعای پهلوانی داشت، به زورخانه­ی پهلوان اکبر می­آمد تا با پهلوان بزرگ پایتخت زورآزمایی کند. پهلوان اکبر، همیشه، غیر از وقت­هایی که به دربار احضار می­شد؛ در این زورخانه مشغول تعلیم و آموزش فنون و مهارت­های پهلوانی به شاگردان خود بود. زورخانه­ی «سیّدولی» که پهلوان اکبر آن را پایه گذاشت، به خاطر حضور خود پهلوان، به زودی شهرت و آوازه­ی بلندی یافت. غیر از این­که صبح­ها چندین نوبت ورزش در آنجا انجام می­شد، از عصر تا آخرِ شب نام هواپیما: متور 3 کشور سازنده: انگلستان موتور: رولز- رویس

مجلات دوست کودکانمجله کودک 224صفحه 19