هم صدای طبل و ضرب مُرشد هیچ قطع نمیشد. پهلوانان و ورزشکاران دسته دسته میآمدند و ورزش میکردند و پهلوان اکبر هم در این اوقات مرتّب ورزشکاران جوان را تشویق و راهنمایی میکرد. او با بیشتر پهلوانانی که از شهرستانها به تهران میآمدند، در همان زورخانه کُشتی میگرفت و آنها را به زمین میزد.
یک روز که عدّهای از شاگردان پهلوان اکبر در گود زورخانه مشغول ورزش بودند و خودش بالای گود، در گوشهای نشسته بود، مرد تنومندی وارد زورخانه شد. از نگاه وطرز رفتارِ مرد تازه وارد معلوم بود که غریبه است و به دنبال کسی یا چیزی میگردد...
ادامه دارد
لغتنامه قرآنی
حرف: «ق»
قِنطار
قِنطار، به معنای پول زیاد یا مالِ زیاد است. معنای اصلی این کلمه، «محکم کردن» است. این کلمه از «قَنطَره» به معنای «پُل» گرفته شده، و همانطور که انسان از روی پُل عبور میکند، این مال هم به قدری است که زندگی انسان به راحتی از روی آن عبور میکند. درواقع،قِنطار، به پول یا مالی میگویند که برای زندگی کافی است، و زندگی را ادامه میکند. مقدارِ آن را چند جور نوشتهاند: بعضی نوشتهاند که قِنطار به اندازۀ 1200 دینار (سکّۀ طلا) است و بعضی نوشتهاند: آن مقدار طلاست که پوست یک گاو را پر میکند!
به هر حال، قنطار در زبان قرآن مالِ «عظیم» یا «مالِ بسیار زیاد» است.
حداکثر سرعت: 675 کیلومتر در ساعت
وزن:4771 کیلوگرم
مجلات دوست کودکانمجله کودک 224صفحه 20