
از زمانی که به سن شما بودم علاقه زیادی به عکس و فیلم داشتم. از طرفی کمبود امکانات اجازه نمیداد تا دوربینیداشته باشم. نهایت
این بود که با جمع کردن مدت زیادی پول توی جیبی، یک فیلم عکاسی تهیه و با کج کردن گردن، یک دوربین عکاسی از فامیل، آشنایان و یا
دوستان قرض میگرفتم و عکاسی میکردم. این کار آنقدر ادامه داشت که به دوربین قرض دادن به من عادت کرده بودند و دیگر نیازی به
کج کردن گردن نبود. و این روند آنقدر ادامه داشت که حتی دو سال اول دانشگاه رشته عکاسی را نیز با دوربینهایی که قرض میگرفتم
پیش بردم. این بخش عکس بود. فیلم که بماند. دسترسی به ابزار و مواد برای ساخت یک فیلم کوتاه مکافات خود را داشت. امروز، با ورود
فنآوری ویدئو و دوربینهای فیلمبرداری ویدئویی و...این امکان برای درصد بیشتری از مردم فراهم است که وارد وادی فیلم شوند. وسایل و
امکانات فیلمبرداری اکنون گسترش زیادی پیدا کردهاند و بسیار در دسترس ترند. اگر نه برای همه شما، اما برای تعداد بسیاری از شما اکنون
این امکان فراهم است که عکس بگیرید و یا تصمیم به ساخت یک فیلم کوتاه بگیرید. فقط کافیست کمی جدیتر به قضیه نگاه کنید. به همت یک
معلم انشأ و پرورشی، در یکی از مدارس راهنمایی تهران، فیلم و عکس به عنوان یکی از مؤثرترین مواد آموزشی در برنامه درسی دانشآموزان
قرار گرفته است. در اولین جشنواره فیلم و عکسی که منطقه 3 آموزش و پرورش تهران برگزار کرد از عکسها و فیلمهای ساخته شده توسط
این دانشآموزان تقدیر به عمل آمد. حالا دیگر ، در جشنواره بعدی دانش آموزان فیلمساز که در سطح مدارس کل کشور برگزار می شود.
دانش آموزان مقطع راهنمایی نیز شرکت خواهند کرد.
علم بهتر است با ثروت!
امیر محمّد لاجورد
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
عباسخسرو جردی هستم متولد1353سبزوار.معلم انشأو پرورشی مقطع راهنمایی.
چه شدکه به فکر آموزش فیلمسازی به دانش آموزان افتادید؟
یکی از دلائلش علاقه بسیار زیادی است که از دوران کودکی به فیلم و سینما داشتهام.
دلیل دیگر اینکه فیلم و سینما از تاثیرگزارترین رسانهها هستند و میتوانند در امرآموزش
کمک بسیار زیادی کنند. مسئولیت تئاتر در انجمن نمایش منطقه 3 آموزش و پرورش
تهران با من بود.مسئولیت این انجمن با 3 نفر بود و من مدیر اجرایی آن بودم. جشنوارهای
برگزار کردیم که خیلی خوب برگزار شد و چون از نتیجه کار راضی بودیم پیشنهاد فعالیت
در زمینه فیلمسازی را هم به واحد فرهنگی هنری دادیم.آنها هم به ما گفتند که ابتدا از
اما افراد زیادی بودند که زندگی
امپراتور را تغییر دادند. یکی از آنها
روستایی سادهدلی بود که روزی به قصر
امپراتور آمد. او «پاچا» نام داشت و از
سوی امپراتور احضاریهای بهاو دادهشده
بود تا هر چه زودتر به قصر بیاید.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 228صفحه 10