
صورت پیامبر (ص)، سرخ شد. چون
از حرف او عصبانی شده بود. اول او را
کمی نصیحت کرد، بعد گفت: «ای مرد،
هر کس به فرزندش محبّت نداشته
باشد، خداوند هم به او محبّت نخواهد
کرد!»
مرد ثروتمند خجالت کشید و
دیگر حرفی نزد. پیامبر (ص) ادامه داد:
«چه کنم که خداوند رحمت را از دل تو
برداشته است!»
صورت مرد پر از دانههای عرق
شده بود. او در دلش میگفت: «من
خیلی بد اخلاقم، امّا تو خیلی مهربانی!»
«دوست» سالگرد ولادت با سعادت
آخرین فرستادهی خدا بر روی زمین را
تبریک و تهنیت عرض مینماید.
.... و بیهوش شدن امپراتور همان!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 229صفحه 9