مجله کودک 369 صفحه 7

پیامت به گوش زمین تا رسید یخش آب و از خواب بیدار شد زمین گفت نامِ تو را با درخت درخت از خوشی سبز و سرشار شد به مِهر تو مؤمن شد آن تکه سنگ و چون قُلّهها سر به صدا اوج زد رساندم به دریا سلامِ تو را همه اشک شادی شد و موج زد. ناگهان همان گرد و غبار و لرزش زمین را وال ای میبیند و حس میکند. حتماً سفینهای که ایوا را آورده بود برگشته است!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 369صفحه 7