مجله کودک 100 صفحه 33

درخت دوستی بنشان ... خانم «افسانه شعباننژاد» یکی از شاعران و نویسندگان خوب کودک و نوجوان کشورمان است. خانم شعباننژاد میگوید: «نشریه دوست برای اولین بار توسط یکی از دوستانم یعنی خانم «مرجان کشاورزی آزاد» به دستم رسید. به نظر من از شماره یک تا صد یعنی یک دنبا تجربه، و هر تجربه حتما کلی تغییر به همراه دارد که میشود امروز با ورق زدن صدمین شماره از مجله دوست کودکان آنها را پیدا کرد.» خانم شعباننژاد ادامه میدهد: «اگر از من بخواهید که به دوست نمره بدهم، گذشته از مطالب خود این مجله، به اسم زیبای آن یک بیست بزرگ میدهم.» خانم شعباننژاد در پایان صحبتهایشان یک بیت از حافظ شیرازی را به مناسبت انتشار صدمین شماره مجله، به دوست کودکان هدیه میکنند: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد... یک دوست حقیقی «مرجان کشاورزی آزاد» یکی از اولین دوستان دوست کودکان است که در حال حاضر به همراه آقای علاء سردبیری «دوست خردسال» را به عهده دارد. خانم کشاورزی در مورد تفاوت دوست کودکان با سایر نشریات ویژه کودک و نوجوان در کشورمان میگوید: «به نظر من بزرگترین تفاوت دوست کودکان با سایر نشریات کودک و نوجوان در این است که دوست کودکان خیلی بیشتر از سایر نشریات با بچهها دوست شده است. به همین خاطر هم معمولا بچهها از این مجله به عنوان یک دوست حقیقی یاد میکنند.» خانم کشاورزی همزمان با انتشار صدمین شماره از دوست کودکان، انتشار پنجاهمین شماره از دوست خردسالان را هدیه دستاندرکاران این مجله، به دوست کودکان میداند. نمره ۲۰ کم است، دوست باید به ۲۵ برسد! «عبدالجبار کاکایی» یکی از اولین دوستان مجله دوست به حساب میآید. او با اینکه یکی از شاعران آشنا و محبوب بزرگترها به حساب میآید و برای بچهها کمتر کار کرده است. در تولد و انتشار دوست از شماره اول تا امروز، نقش مهمی داشته و هیچ وقت دوست را تنها نگذاشته است. آقای کاکایی به دوست کودکان نمره بیست میدهد. اما میگوید: «به نظر من بیست کم است و در آینده دوست باید نمره بیست و پنج هم بگیرد!» آقای کاکایی خلاقیت دستاندرکاران دوست کودکان و محتوای علمی و سالم این مجله را بزرگترین ویژگی دوست کودکان میداند. او ضمن آرزوی طول عمر برای دوست، یکی از آخرین سرودههایش را به خوانندگان این مجله هدیه میکند: تا میام قایم بشم، زود منو پیدا میکنه مثل بچههای شیطون چشاشو وا میکنه پشت ابرا میره و لباس مخمل میپوشه لب چشمه میشینه، چشمه رو زیبا میکنه یکی از همین شبا از آسمون پایین میآد میشینه کنار آب، آستیناشو تا میکنه سنگهای ریز ته چشمه رو بالا میاره با سرانگشت خودش پایین و بالا میکنه کاشکی من سنگ کف کوچه آسمون بشم اگه اون تو آب بیاد، چشمه رو دریا میکنه

مجلات دوست کودکانمجله کودک 100صفحه 33