مجله نوجوان 01 صفحه 20

آتش چهارشنبه سوری چیز دیگری است. چهارشنبه آخرسال حال و هوای دیگری داشت. پدر و مادرها می­دانستند که این یک شب را نمی­توانند توقع هیچ کمکی از فرزندانشان داشته باشند، چون بچه­ها حتی در خانه هم به فکر برنامه­های خودشان بودند و دست و دلشان به کار نمی­رفت. پسرها از ظهر می­رفتند و از هر جایی که می­توانستند بته و چوب خشک جمع می­کردند. دخترها هم در اولین فرصت کنار حوض یا بالکن و یا حتی کنار در ورودی جلسه می­گذاشتند و لابه لای بگو بخندهایشان نقشه­های آن روز را مرور می­کردند. غروب که می­شد، از دل تاریکی گله به گله شعله­های زرد و نارنجی بود که زبانه می­کشید و بچه­ها با پریدن از روی آتش می­خواندند: (( سرخی تو از من، زردی من از تو)). در همین بین در خانه ­ا یکی یکی زده می­شد. پشت در، دختران یا زنانی بودند که صورتشان را با چادر پوشانده بودند و آن قدر با قاشق به قابلمه توی دستشان می­زدند تا آن را از شیرینی و آجیل عید پر کنی. حالا بگذریم از پسرهای شری که با چادر می­رفتند ((قاشق زنی))! مادر بزرگ می­گوید: ((بعضی از دخترها هم فالگوش می­ایستادند. یعنی هر وقت رهگذری و یا همسایه­ای مشغول صحبت بود گوش می­دادند تا ببینند اولین کلمه­اش مثبت است یا منفی؛ چیزی شبیه استخاره، مثلاً اگر می­شنید ((خیر است))، ((هر چه خدا بخواهد)) و یا ((درست می­شود)) نشانة خوبی بود و آن را برای آینده و بختش تفسیر و توجیه می­کرد)). آن شب انگار آتش همه را سر ذوق می­آورد. حالا خیلی­ها نمی­دانند که چرا از روی آتش می­پرند و چهارشنبه سوری می­گیرند. شاید برای همین باشد که ترقه، فشفشه، نارنجک و بمب! هم قاطی مراسم شده است. آتش به خاطر تأثیرش در زندگی ما و گذشتگانمان حرمت و احترام دارد و به پاس همین جایگاه، جشن­هایمان را با حضورش مزین می­کنیم. خیلی ها اشتباه می­کنند و حرمت آتش را با پرستش آن اشتباه می­گیرند. ما هم مانند بسیاری از کشورهای باستانی دنیا بهترین لحظاتمان را در پایان یک سال در کنار او می­گذرانیم و از خدا می­خواهیم گرمایی از آتش در رگ­هایمان جاری کند، ولی روی زرد و شرمنده مان را به آتش دهد. خاطرات زیاد است و همه شنیدنی است، اما بیایید این بار خودمان خاطره باشیم؛ برای فردای فرزندانمان از یک چهارشنبه سوری بگوییم که تمام فرهنگ و سنت و فکرمان در آن نمایش داده شده است. یک چهارشنبه سوری به دور از ترقه، فشفشه و نارنجک. فرهنگ عامیانه آتش تعبیرات مصدری 1- آب از آتش در آوردن (یا کشیدن) 2- از آتش خاکسترش ماندن 3- از روی آتش پریدن 4- اسپند روی آتش بودن سخت نگران و دلواپس بودن و قرار و آرام نداشتن 5- دستی به آب و آتش داشتن دارای نفوذ و اعتبار بودن 6- دستی از دور بر آتش داشتن از حقیقت امر بی­خبر بودن و تصوری خلاف واقع از آن داشتن 7- یک پارچه آتش بودن سرشار از نیرو و حرارت بودن، تحرک و شور فوق­العاده داشتن 8- یک پارچه آتش شدن به اوج عصبانیت و خشم رسیدن. از فرط خشم و عصبانیت عنان اختیار خود را از دست دادن 9- دو آتیشه 1- چیزی که دو بار آتش خورده، پخته یا تقطیر شده باشد 2- شخصی بسیار متعصب و تند و تیز و پرحرارت در معتقدات خویش 10- آتش 1- پر شروشور، تند و تیز، تیزهوش و پرتحرک و بی­باک، آن که در موردی خاص دارای استعداد فوق­العاده است. 2- خوردنی­هایی که براساس طب قدیم بسیار گرم به حساب آمده است ((خردل آتش است)) باورهای عامیانه 1) اگر نگاه گرگ به آتش بیفتد پیه چشمش آب می­شود. 2) اگر نعلی را به نیت کسی میان آتش بگذارند محبتش جلب می­شود. این نعل باید مستعمل باشد. 3)پس از غروب آفتاب، آوردن آتش (و آب) از خانة دیگران شگون ندارد. 4) زبانة آتش اگر فِر فِر صدا بدهد نشانة آن است که جایی کسی دارد پشت سر آدم بدگویی می­کند. خوابگزاری آتش 1- کس که آتش به خواب ببیند کارش رونق گیرد. به عقیده بعضی آتش به خواب دیدن، نشانة فتنه و فساد است. 2- هرکس آتش سوزی به خواب ببیند، او را مصیبتی رسد. امثال و حکم 1- آتش از خیار پوسیده بلند می­شود یک اعتقاد بسیار قدیمی بر این است که درخت­ها، وقتی سن و سالشان خیلی زیاد شد، به خودی خود آتش گرفته و می­سوزند. 2- آتش از باد تیزتر گردد. ملامت عاشق را، بر عشق او افزاید. 3- آتش دوست و دشمن ندارد (یا نمی­شناسد) 4- آتش که گرفت، خشک و تر با هم می­سوزد 5- دروغگو خانه­اش آتش گرفت،کسی باور نکرد. 6- هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش آتش در زبان­های دیگر 1- آلمانی Das fever داس فیور 2- فرانسه Le feu لی فیو 3- انگلیسی the fire دفایر 4- روسی Agoun آکن 5- عربی النار انار 6- ارمنی Grag کراک 7- فارسی آتش، آتیش، آدیش، آذیش، آذر 8- ترکی ات ات

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 01صفحه 20