تنها نمایش بومی جهان اسلام
در میان سنتهای نمایشی ایرانی از «تعزیه» یا «شبیه
خوانی» میتوان به عنوان کمال یافته ترین نمونه یاد
کرد و از نظر فکر و مضمون و شکل و شیوۀ اجرا به آن
جایی ویژه داد. این نمایش ایرانی گاه از آن به عنوان
تنها نمایش بومی جهان اسلام یاد شده است،در واقع
به تمدنی گذشته تعلق دارد. به عبارت دیگر ریشههای
اوّلیّۀ شکلگیری را همانطور که در صفحات قبل
خواندید، از نظر تاریخی میباید در آیینهای پیش از
اسلام و از آن جمله آیینهای «سوگواری» و به ویژه
مراسم «سوگ سیاوش» جستجو کرد.
دوران شکوفایی تعزیه
بعضی از مورخان میگویند که شاه اسماعیل صفوی مبتکر تعزیه خوانی
بوده است. ولی آنچه مسلم است تا پیش از دوران قاجار ما کوچکترین
گواهی، از هر دست که باشد،از ناحیۀ مردم بومی یعنی ایرانیان در
باب این هنر نمایشی در اختیار نداریم ولی همانگونه که قبلاً اشاره شد
بیشتر آیینهای عزاداری ریشه در تمدن گذشته دارند. با اینهمه باید
یادآور شویم که فاصلۀ زمانی تکوین این آیینها به شکل «نمایش» تا
به روزگار ما چندان نیست و دورۀ اوج و شکوه آن از سلسلۀ قاجار، به
ویژه سالهای سلطنت ناصرالدین شاه،فراتر نمیرود. یعنی اینکه تعزیه
به عنوان نمایش پدیدهای است جدید، درحالی که به عنوان آیین،
بیانگر رسمی است قدیمی.
بازیگری در تعزیه
اصولاً تعزیه نمایشی است که در آن باورهای مذهبی با دشواریهای اجتماعی ترکیب
شده و از نظر زیباشناسی شکلی خاص وکم مانند پدید آورده است. به عبارت
دیگر این زیباشناسی خاص نوع ویژهای از ارتباط بازیگری- تماشاچی را موجب
میشود. بازیگر نمایش تعزیه(تعزیهخوان) در شکلی آوازی- حرکتی و به
مدد متنی بر پایۀ رویدادهای تمثیلی- مذهبی به زبان شعر به بازگویی
و یادآوری خاطرۀ شهادت قهرمانان کربلا میپردازد و گاه چنان جذبه و
هیجانی در تماشاچی تعزیه میآفریند که میتوان از این دو به عنوان یک کُل
و یا یک مجموعۀ برانگیختۀ احاساسات مذهبی- اجتماعی سخن گفت. در این
میان بازیگر - تماشاچی گاه فرض نمایشی بودن ماجرا را فراموش
میکند و یکباره قرنها فاصله را از یاد میبرد و همه
چیز و همه کس را اکنونی میبیند: پس همه جا را کربلا
و همۀ خونهای به ناحق ریخته را گواه ظلم اشقیا و یاد
آور خون به ناحق ریخته سیّدالشّهدا قلمداد میکند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 07صفحه 19