برای عزاداری ماه محرم کجا بروم؟ اسماعیل امینی
دیگر بچّه نیستیم که بگویند زورت به علم و بیرق نمیرسد، درست است
که علامت بزرگ هیئت چند سالی است که بیرون از هیئت نمیرود امّا از
آن همه پرچم و علم و بیرق یکی که به من میرسد. من که تقریباً ده سال
است به این تکیه میآیم و عزاداری میکنم. اگر امسال بتوانم علمدار بشوم و
جلوی دسته قرار بگیرم خیلی خوب است همه بچّههای محل و حتّی معلّمهایم
مرا میبینند که بزرگ شدهام و میتوانم علم بردارم.
***
دایی رضا میگوید بهتر است کمک دست او در آشپزی و آبدارخانه باشم
و برای پذیرایی از عزاداران امام حسین علیهالسّلام کار کنم امّا من این
کار را دوست ندارم اگر فقط روزهای آخر یا موقع شام و ناهار باشد
بد نیست بالاخره دوستانم برای گرفتن نذری کارشان به من میافتد
و میفهمند که من هم برای خودم کارهای هستم امّا کار کردن در
آشپزخانه را اصلاً دوست ندارم.آنجا که کسی آدم را نمیبیند.
***
کاش صدایم خوب بود یک کمی هم اعتماد به نفس داشتم و
خجالتی نبودم آن وقت میتوانستم با وساطت دایی رضا برای
دستۀ نوجوانان هیئت نوحه بخوانم. اگر میشد که معرکه بود!
پسر تصور کن که میکروفون در دست داری نوحه میخوانی
و دست تکان میدهی و همه به تو توجه میکنند و با آهنگ
دستهای تو هماهنگ سینه میزنند!!
***
علیرضا میگوید: اگر یکی از هیئتها را بروی هر کارهای که
باشیم بقیه هیئتها را از دست میدهیم. بیا هر شب به
یکی از هیئتها برویم و بقیّه وقت را هم کنار خیابان باشیم
و دستهها را تماشا کنیم امّا حرف علیرضا چندان به دلم
نمیچسبد خیال میکنم که نشستن کنارخیابان و تماشای
دستههای عزاداری برای یک نوجوان بلکه جوان برومندی
مثل من اُفت دارد!!
***
راستی مگر من تحصیل کرده و با سواد نیستم؟ مگر من
شاگرد ممتاز مدرسه نیستم؟مگرهمیشه درحال مطالعه
و تفکّر وحل مسئلههای علمی نیستم؟من کجا، هیئت
عزاداری و سینهزنی کجا؟ من میتوانم در خانه بمانم
و برای خودم چند تا مقاله و کتاب دربارۀ حماسۀ کربلا
مطالعه کنم یا حتی مطالبی دراین زمینه برای نوجوانان
بنویسم. من از همین دوران نوجوانی باید نشان بدهم که
با دیگران فرق دارم و قرار است برای خودم یک شخصیت
علمی و دانشگاهی بشوم!!
***
امّا وقتی که در خانهام حتی اگر بهترین کتابها را بخوانم
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 07صفحه 28