مجله نوجوان 10 صفحه 19

این به صلاح هیچ کس نیست علی قاسمی ساعت 8 شب است. وقتی به خانه می­رسد، با حسرت می­گوید: «ای کاش کلید خانه هنوز در دستم بود!» اما اکنون باید زنگ خانه را به صدا در آورد و این یعنی خراب شدن همه چیز! اولین کسی که می­خواهد بداند، چه کسی پشت در است، پدر است و لابد از او خواهد پرسید تا این موقع شب کجا بوده است. «مسعود» طبق معمول هیچ جوابی ندارد که پدرش را قانع کند. او حتی چندین بار دروغ شب گردان نوجوان و شب­های خیابان سر هم کرده است و حتم دارد که پدر، هیچ یک را باور نکرده است به همین خاطر جرأت فشار دادن دکمه آیفون را ندارد. مسعود هر شبی که دیر به خانه می­رود، نه توضیحی برای مادر دارد و نه جوابی برای پدر! چرا که قبل از بیرون رفتن از خانه از هیچ کدام آنها اجازه نگرفته است. *** بیشتر پدرها و مادرها حاضر نیستند که شب، تا دیروقت، فرزندانشان بیرون باشند. پدر «مهدی» از او قول گرفته است که همیشه قبل از غروب آفتاب، خانه باشد. مهدی می­گوید: «چند بار دیر به خانه رفته­ام و پدرم حسابی دعوایم کرده است. پدرم از من قول گرفته که همیشه قبل از غروب آفتاب، خونه باشم مگر اینکه قبل از اون ازش اجازه گرفته باشم.» مهدی که 16 ساله است و بهترین تفریحش خیابان گردی است، بیشتر روزها، قبل از غروب آفتاب، از دوستانش در خیابان خداحافظی می­کند و به خانه می­رود و بیشتر روزها برای برگشت به خانه عجله می­کند. او می­خندد و می­گوید: «آخه به پدرم قول دادم!» در واقع بعد از غروب آفتاب از تعداد هم سن و سالان مهدی در خیابان­ها کم می­شود. آنها بیشتر به دلیل تحصیل و تکالیف مدرسه مجاز نیستند که شب­ها دیر به خانه بروند. ضمن اینکه پدرها و مادرها نیز نگران فرزندانشان هستند و شب­هایی که آنها دیر به خانه می­روند، دلشان هزار راه می­رود! *** اما گروهی دیگر از نوجوانان هم سن و سال عقیده دارند که پدر و مادرشان زیاد سخت­گیری می­کنند و بیش از حد نگران دیر به خانه رفتن آنها هستند. به نظر این گروه، این مسأله نباید این قدر نگران کننده باشد. «محمد» از این گروه است. به گفته محمد، هر چند وقت یک بار اتفاق می­افتد که بعد از تاریک شدن هوا به خانه برود. او می­گوید: «ما هم توی این دنیا حقی داریم. همیشه که نمی­شه با اینترنت سرگرم شد یا به برنامه­های تلویزیون، دل خوش کرد!» البته محمد می­پذیرد که برای بیرون رفتن و توی پارک نشستن یا قدم زدن، روزها هم به اندازه کافی وقت هست. دوستانش هم بدون اینکه دلیل آن را بدانند، عقیده دارند که خوب نیست شبها را تا دیروقت بیرون بمانند. حتی یکی از آنها که «وحید» نام دارد، به راحتی می­گوید که تا به حال به این موضوع فکر نکرده است و اصولا مسأله مهمی نیست! *** یک روانشناس عقیده دارد که برای بیرون رفتن از خانه، شب و روز مهم نیست و مهم این است که نوجوانان بدون اجازه و اطلاع والدین به بیرون رفتن از خانه اقدام نکنند. آنها بهتر است برای انجام دادن این تفریح، بزرگترها را هم به همراهی دعوت کنند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 10صفحه 19