مجله نوجوان 10 صفحه 21

قطب، 6 ماه شب، 6 ماه، روز سینا کلهر شاید بسیاری از ما فقط دو حرکت از حرکات زمین را بشناسیم. این دو حرکت یعنی حرکت وضعی و حرکت انتقالی جزو حرکات اصلی زمین هستند اما حرکات دیگری هم در گردش زمین به دور خورشید وجود دارد که به آن مجموعه حرکات فرعی می­گویند یکی از این حرکات فرعی، حرکت پاندولی یا الاکلنگی است. حرکت پاندولی یک حرکت فرعی است که شامل حرکت محور اصلی زمین به شکل پاندولی در یک دامنه (Range) چند درجه­ای است که همین امر باعث دور شدن یا نزدیک شدن یکی از قطبین به خورشید می­شود. پس، هرگز، هر دو قطب نمی­توانند هم زمان، روز یا شب باشند. جالب است بدانید علاوه بر قطب­ها که در سال، شب و روز مساوی دارند، استوا هم در شبانه­روز، 12 ساعت شب و12 ساعت روز دارد. در استوا، شب­ها به شدت سرد و روزها به طور نابود کننده­ای گرم است. اغلب ما درخشش­های سبز، فسفری، نارنجی یا سفید چشم­های حیوانات را در تاریکی هوا دیده­ایم. راستی چرا چشم­های حیوانات، شب­ها می­درخشند و چرا چشم­های ما این ویژگی را ندارند؟ اگر سعی کرده باشید از گربه­ای عکس بگیرید، حتماً واکنش چشمان او را در برابر نور فلاش دوربین، عکستان را خراب کرده است. «تاپتوم لوسیدوم» یا فرش درخشان، یک لایه انعکاسی آینه مانند است که در چشم حیوانات وجود دارد ولی چشم ما فاقد آن است. کاربرد این لایه در چشم حیوانات، حساس کردن اعصاب بینایی آنان نسبت به نور بسیار کم است بنابراین آنها می­توانند در تاریکی که ما نمی­توانیم چیزی ببینیم به راحتی اشیا و محیط اطرافشان را تشخیص دهند. این خصوصیت بیشتر در مورد شکارچیان شب یعنی حیواناتی که زندگی شبانه دارند و شب­ها بیدارند و شکار می­کنند، صادق است. همین طور دلفین­ها که در آب­های عمیق زندگی می­کنند با کمک فرش درخشان چشم­هایشان می­توانند در تاریکی، اعماق آب­ها را ببینند. رنگی که به ما منعکس می­شود، انعکاس دانه­های رنگی است که در چشم حیوانات وجود دارد و به خاطر تفاوت رنگ­های این دانه­های رنگی، ما این درخشش شبانه را به رنگ­های مختلفی می­بینیم. شاید اگر با دوربین اتوماتیک و فلاش آن از دوستان و فامیلتان عکس گرفته باشید، متوجه نقطه قرمزی که در مرکز چشم­ها می­افتد شده باشید. به وجود آمدن این قرمزی به خاطر وجود لایه انعکاسی نیست چون چشم انسان­ها فاقد این لایه انعکاسی است بلکه این قرمزی، همان رگ­های خونی درون چشم ما هستند که نور قرمزشان در اثر نور شدید فلاش در نقطه شفافی که عدسی چشممان قرار دارد، منعکس می­شود و منشاء آن پرده انتهای چشم یعنی شبکیه و رگ­های خونی آن است. درخشش­های شبانه موضوع انشا: شب شب موزوع سختی است. مامان من پرستار است و امشب شبکار است برای همین من نمی­توانم از او کمک بگیرم و زرفها ر ا بشورم و او هم مشقهایم و انشایم را بنویسد. من رفتم توی حیاتمون که شب بودش مثلا توی مهیت قرار بگیرم و از روی شب درباره شب بنویسم ولی تاریک بودش و جز اینکه یک بچه سوسک توی شلوارم رفت هیچی آیدم نشد. هالا در خونه ما و خونه همکلاسیهایم شب است ولی شب ماها با هم خیلی فرق دارد. مصلا علی که پدرش فقیر است حتما شام نخورده و خانه­شان سرد است پس شبش بد است و امید که پدرش میوه­فورش است و مامانم می­گوید خانه­شان خیلی گرم و بزرگ است حتماً شام خورده و شبش خوب است و من که شام خورده­ام ولی انشا ننوشته­ام شبم متوست است. من درباره شب هیچی به مقزم نمی­رسد توی کتاب لقت هم دادم خاهرم شب را پیدا کرد. آنجا اسم یک عالمه موجود بود که فقط مال شب بودند مثل شباهنگ و شب­تاب و شباویز و شب­پره و شب­بود و یک آلمه اسم­های سخت دیگه که معنی­هاشون هم جلوشون بود و سخت بود و نفهمیدم خوب بدید آنها درباره شب انشا بنویسند. اِهه!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 10صفحه 21