مجله نوجوان 11 صفحه 30

چاپارخونه پانادون دوست خوش ذوق و نویسنده ام همایون نوری زاده! من واقعا نمی دانم که چه اتفاقی در گذشته برای شما افتاده که از سبز شدن کاج در زیر پایتان نوشته بودید. به هر حال امیدوارم حالا که در رشته حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شدهاید، بتوانید حقتان را از آن باغبان ناجنس که تخم کاجها را درست زیر کفش شما در زمین فرو کرده بود، بگیرید. داستانهای به قول خودتان حسود کور کن شما را خواندم. جالب بود! فقط همین را می توانم بگویم. خوش حال می شوم در دفتر مجله ببینمتان! من از دوستان نویسنده­ام چیزهای زیادی یاد گرفته ام. بعله! من از طرف سردبیر، قول می دهم به زودی صفحه خاطرات برای مجله در نظر بگیریم و نوشتههای شما را چاپ کنیم. از تو به خاطراینکه ما را لایق دوستی خودت دانستی، بی نهایت ممنونم. دوست خوبم، علیرضا سلطانی، 14 ساله از تهران چرا برای من نامه نمی نویسی؟ مگر سواد نداری؟ مگر خودت نگفتی شاعری؟ پس چرا برایم شعر نمی فرستی؟ منتظر نامههایت هستم. محسن عزیز! با آن که 10 سال بیشتر نداری، اما خیلی خوب می نویسی. یک شعر طنز هم برایم فرستاده بودی که من چیزی از آن گیرشان بیاید. قوریل قشنگ پمبه دانه نردبان بذار رو سقف خانه شتر در خواب بیند شام خود را گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه امیدوارم باز هم برایم نامه بنویسی! دوست شاعرم! سارا خسرویانی! (از تهران) سلام ازاینکه لطف کردی و برایم شعر فرستادی، یک دریا ممنونم. من از فنون شعر زیاد سر در نمیارم، فقط از خوندنش لذت می برم اما نظر چند نفر از دوستان مجله که شاعر هستند این بود که تو باید بیشتر مطالعه کنی و با شکل و قالبهای شعری بیشتر آشنا بشی، از شعر«خانهای از خوبی»خوشم آمد. تو دختر با احساسی هستی. شعرهای بیشتر و پر احساس تری برایم بفرست. خانهای از خوبی خانهای باید ساخت خانهای از خوبی خانهای از نیکی خانهای از شادی دوست خوب من، نیلوفر خراسانی! (از کاشان) نوشته ات خیلی خیلی قشنگ بود. به خصوص آن نکته آخر که در آن گفته بودی: « خداوند به ما قدرت تحمل عقیدههای مخالف عطا کند و به ما نیرویی ببخشد که شعلههای خشم و نگرانی را با آب صبر و آرامش خاموش کنیم، آبی که از سرچشمه مهر و شکیبایی خداوند است.» امیدوارم همه ما مثل جملهای مه در نوشته ات بود از شکست دلسرد نشویم و به راه خود ادامه بدهیم. بچهها، دوستان و عزیزان پانادون لطفا روی پاکت نامه ­های خود، درشت بنویسید: برای دوست نوجوانان،«پانادون» تا زودتر به دست من برسد. خداحافظی پانادون