مجله نوجوان 12 صفحه 28

علمی - دنیای عجیب شباهتها و تفاوتها نگاهی به کشف مهم آقای گریگور یوهان مندل امان از شباهتها و تفاوتهای عجیب و غریب بچهها و خانوادهها. ما که همه جورش را دیدیم. مثلاً پدر چشمآبی و موطلایی با قیافهای مردانه که تنها ایرادی که میشد به ظاهرش گرفت، دماغ کوفتهاش بود و مادری که چهرهای کاملاً معمولی داشت و تنها نقطه تمایزش که او را زیبا میکرد، دماغ تراشیده کوچکش بود که مادرزاد، عمل شده بود و اولین محصول زندگی مشترک آنها پسری بود عین پدرش با یک دماغ زیبا که اصطلاحاً به مادرش برده بود و دومین محصول! دختری بود عین مادرش و با یک دماغ قلقلی بانمک! (که عین پدرش بود) یا پدر دیگری با 2 متر و سیسانت قد میشناسم که به امید اصلاح نسل، همسری یک متر و چهل سانتی اختیار کرد و صاحب پسری شد که در 18 سالگی، یک متر و 50 سانت بود و دختری که در 10 سالگی به یک متر و 90 سانت، رکورد قد در بین دوستهایش دست پیدا کرده بود. این ماجراها سالهای سال بود که تکرار میشد و آدمهای موفرفری، بچههای موفرفری پیدا میکردند و آدمهای چشم سبز، بچههایی با چشمهای روشن داشتند. آدمها یواش یواش با توجه به ظاهرشان، قیافه بچهشان را حدس میزدند و گاهی هم که حدسها عوضی درمیآمد. مثلاً در خانواده موفرفریها یک بچه با موهای صاف به دنیا میآمد، بالاخره کسی در فامیل پیدا میشد که در قیافه اجداد یکی از زوجین، یک آدم موصاف را به یاد بیاورد. بگذریم. آدمها داشتند زندگیشان را میکردن و از تعجب کردن از قیافه بچههایشان لذت میبردند که سرو کله آدمی شوخطبع، فضول، چاق و کوتاهقد پیدا شد که از ویژگی فضولیای که در وجودش نهادینه شده بود، استفاده بهینه کرد و دنبال موضوع وراثت را گرفت تا آن را بهطور علمی بررسی کند. اسم این آقای دانشمند، گریگور یوهان مندل بود که در سال 1822 میلادی به دنیا آمد. آقای مندل با مطالعاتش روی مسأله وراثت توانست به قانونهایی دست پیدا کند که آن قانونها امروزه اساس و پایه دانش ژنتی آدمهاست. پدر مندل دهقان و باغبان فقیری بود که در مولداوی در کشور چکسلواکی زندگی میکرد. مندل بزرگ که یک پدر روحانی شده بود، یک کولهپشتی سؤال از دوران کودکیاش تا موقعی که کشیش شده بود، با خودش حمل کرده بود. بچه که بود، پدرش را از دست سؤالهای بیکرانش کلافه میکرد؛

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 12صفحه 28