مجله نوجوان 28 صفحه 16

سوژه طلایی معانی پول پول در لغت اینگونه آمده : وسیله مبادلات و داد و ستد ، خواه طلا باشد یا نقره یا فلزی دیگر یا اسکناس. البته یونانی بودن ریشه این کلمه- ئوبولوس(obolos)- ثابت شده و همان است که در لاتین obolus و در فرانسه به obole تغییر یافته و در زمان اشکانیان به صورت حاضر در ایران رواج پیدا کرده است. اگر نگاهی به تاریخ و نوشته های تاریخی بیاندازیم ، می بینیم که پیش از این زمان ، به جای پول از کلمات سیم و زر ، درم ، درم و دینار و درهم و دینار استفاده می شده و بعدها از اسامی وجه ، تنخواه ، نقد ، نقدینه ، فلس ، فلوس ، مسکوک ، آقچه ، عین و پل. شیطان و پول اول بار نمرود بود که درم و دینار را سکه زد. وقتی درم و دینار را نمرود سکه زد ، شیطان سکه را برداشت و بوسید و به چشم کشید و گفت : «- به جهت دوستی شما (پول) ، میان پدر و پسر عداوت و دشمنی می اندازم ، مادر و دختر را از هم جدا می کنم ، برادران را با هم ، جنگ و نزاع وامی دارم. هرکه محبت شما (پول) را قبول کند ، از هیچ مصیبتی روبرنمی گرداند. هرکدامتان خونبهای یک نفر از آدمیزادید!» حکایتی که خواندید ، مربوط می شود به یکی از باورهای مردم قدیم ، که به لطافت و زیبایی هرچه تمام تر ، رابطه محبت دنیا و پول پرستی را با به وجود آمدن دشمنی ها و بی مهری ها و پول پرستی را با به وجود آمدن دشمنی ها و بی مهری ها و در نهایت جنگهای خونین نشان می دهد. اگرچه این حکایت کمتر جنبه واقعی و مستند دارد اما ببینید چگونه مردم گذشته در قالب قصه ها و حکایتها ، پیامهای ارزنده ای را برای سالم زیستن ، سینه به سینه به یکدیگر می آموختند! مَتَل پول پول جلو یکی ایستاد و گفت : - اگه خودم را به اختیارت بگذارم چه جوری با من رفتار می کنی؟ مرد گفت : عیش دنیا را با تو تمام می کنم و کلی خوش گذرانی می کنم. پول راه افتاد و گفت : کیسه تو جای من نیست. پول رفت پیش یکی دیگر و همان سوال را از او پرسید. مرد گفت : می خورم و به دیگران هم می خورانم و دشمنانم را با خودم به سر مهر و آشتی می آورم. پول راه افتاد و گفت : گاهی می آیم و می بینمت. از سومی پرسید ، گفت : مثل جان شیرین از تو مواظبت می کنم و فقط آن قدری از تو خرج می کنم که لازم باشد. پول گفت : پس این نعمت ارزانی تو! نقل از شکر تلخ چاو و اسکناس امروز دیگر در ایران کلمه «چاو»- به معنی پول کاغذی- استفاده نمی شود و این وسیله مبادله را اسکناس می خوانند. «چاو» که در تاریخ ایران بدان برمی خوریم اینگونه پا به میدان گذاشت : گیخاتو برادر ارغوخان ، پادشاه مغول نژاد از خاندان چنگیز ، مردی تن آسا و خوشگذران بود و وزیرش «صدر جهان زنجانی» مردی دست و دل باز بود. ریخت و پاشها و بذل و بخششهای این دو نفر چنان خزانه کشور را خالی کرد که حتی آشپزخانه شاهی برای دیناری معطل ماند. پس چاره کار را در آن یافتند که مانند چینیها ، به جای نفوذ طلا و نقره ، از پول کاغذی که «چاو» خوانده می شد ، استفاده کنند. در سال 693 ه.ق دستوری از جانب گیخاتو صادر شد و از آن تاریخ به بعد داد و ستد با سکه های طلا و نقره ممنوع شد و همگان موظف شدند از پول کاغذینی که «چاو مبارک» خوانده شد برای معاملات استفاده کنند. پول کاغذی مزبور دوام و قوامی نیافت اما نام آن -چاو- در چند فرهنگ فارسی به ثبت رسید و در زبان نیز به صورتهای چاپ و چاپخانه باقی ماند. امروزه ، همان پول کاغذی با تلفظ روسی اش - یعنی اسکناس- مانند دیگر روی زمین ، مصداق ملموس تر مفهوم پول شده است.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 28صفحه 16