مجله نوجوان 28 صفحه 23

شعر تولد به راز آب می اندیشم به مهربانی باران ، که در ادامه عشق تمام هستی خود را به خاک می بخشد و خاک هیچ نمی گوید به غیر زایش و رویش و خاک هیچ نمی گوید سلام سمت درختان سلام خوبی خاک دوباره پنجره روبرو صدایم کرد کسی به هیات باران کسی به شکل بهار کسی که فرصت خوبی داشت نگاه کردم و دیدم در انتظار دلم کسی تولد خود را کاشت محمدرضا عبدالملکیان فرسوده سنگ دیری است که دل ، آن دل دلتنگ شدن ها بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن ها آه ای نفس از نفس افتاده ، کجا رفت در نای نی افتادن و آهنگ شدنها کو ذوق چکیدن ز سرانگشت جنون ، کو؟ جاری به رگ سوخته چنگ شدن ها زین رفتن کاهل ، چه تمنای فتوحی تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن ها پای طلبم بود و به منزل نرسیدم من ماندم و فرسوده فرسنگ شدن ها ساعد باقری پیام نوزاد هر نوزاد با این پیام به دنیا می آید که خدا هنوز از انسان نومید نیست. رابینت رانات تاگور نوجوانان دوست

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 28صفحه 23