مجله نوجوان 42 صفحه 22

قوس و قزح در فرهنگ عامه ابوریحان بیرونی در کتاب "ماللهند" میگوید: "هندیان قوس و قزح (رنگینکمان) را کمان رئیس میدانند، همچنان که عوام آن را کمان رستم میخوانند." شعر ابولزج رونی مؤید این مطلب است: چون تیغ آفتاب رایت برابر بگیرد کمان رستم بعضی بر این باورند که هر گاه هنگام نمایان شدن رنگینکمان ، سرخی آن زیاد باشد، نشان خونریزی است. اگر سبزی آن زیاد باشد علامت خرمی و زردی آن اگر زیاد باشد علامت خرمی و زردی آن اگر زیاد باشد، علامت ناخوشی است. در جنات الخلود آمده که قوس قزح عکس قاف است و کوه قاف شامل هفت قله است که در آن، هر قله از جنس یکی از جواهرات و به رنگ آنهاست. کمان شیطان در برخی فرهنگهای کهن، رنگینکمان را کمان شیطان میدانستهاند. حالا چه طور میشود این چیز به این زیبایی را وسیله دست شیطان دانست؛ خدا میداند! موضوع انشا: رنگین کمان! دیروز دیروز خانم نقاشی به ما گفت که یک رنگینکمان نقاشی کنیم. بعدش هم گفتش که رنگینکمان هفت تا رنگ دارد و رنگهایش را هم گفت بعدش میرفتم خانه و به مداد رنگیهایم نگاه کردم که همه کوتاه بودنمد و رنگهایشان هم کم بود، بعدش به بابایم گفتم اگر میخواهد من مثل آن سلس همه نمرههایم 20 بشود و او بتواند به دوستهایش پز بدهد باید یک جأبه مدادرنگی بزرگ نو برایم بخرد وگرنه پز بی پز یا بعدش بابایم گفت پز بابات میدهد بچه پررو و برایم مدارنگی نخرید بعدش مامانم گفت یک رنگینکمان کشیدن که آنقدر درد سر ندارد بعدش من نشستم پای طلویزیون و شروع کردم به کشیدن اولش یک صحنه از عراق دیدم و یک نوار سیاه کشیدم بعدش درباره آلودگی هنوای تهران کلی ترسیدم و یک نوار خاکستری کشیدم بعدش تلویزیون یک صحنه از یک زد و خورد فوتبالی نشان را در من یک نوار قرمز کشیدم بعدش مامانم نماز میخواند که من جای یک نوار را روی کاغذ سفید خالی گذاشتم بعدش شاممان سوخت و من یک نوار قهوهای کشیدم . بعدش یک شیر را در تلویزوین شکار کردند و من یک نوار سیاه دیگر کشیدم بعدش هم یک کارخانه گنده را نشان دادند و من نمیدانم چرا یک نوار خاکستری دیگر کشیدم بعدش رنگینکمانم را که با مداد قرمزم و مداد سیاهم و مداد قهوهایم کشیده بودم به خانمنشان دادم و یک سفر گرفتم بعدش بابایم دلش سوخت و برایم مدادرنگی خرید آن وقت توی صفر به یک رنگینکمان خوشگل کشیدم.