دندان در ادبیات فارسی
دندان، علاوه بر ساختمان سخت استخوانی که در فکهای بالا و پایین بسیاری از مهره داران وجود دارد و وسیله ای است برای جویدن و با دفاع کاربرد دیگری نیز دارد و آن ادبیات است. می دانید که بسیاری از اعضای بدن به ویژه صورت انسان و در بعضی موارد، حیوان ویژگی هایی دارند که شاعران و نویسندگان از آنها برای تشبیه چیزهای دیگر و از چیزهای مشابه برای تصور کردن آنها استفاده می کنند. مثلا چشم از اعضای مور توجه اغلب شاعران است که به نرگس و ... تشبیه شده است. دندان هم از این ویژگی برخوردار است سفیدی، ردیف بودن و گزیدن از ویژگی های برجسته ای است که بسیاری از شاعران ، در شعرهایشان به آن اشاره دارند و از این ویژگی ها برای تشبیهاتشان استفاده می کنند. همچنین دندان فارسی ساخته شده است و. چنانکه در بعضی از موارد مطلقا واژه دندان مورد نظر نیست و تنها منظور آن مفهوم کتابی است. فکر می کنم همه اینها با آوردن مثالهایی که بسیاری از آنها به گوشتان آشناست، قابل درک و پذیرفتن باشد.
دندان در ادبیات، به دلیل سفیدی و درخشانی به چیزایی نظیر: چراغ ، سیم (نقره) ، الماس، تگرگ، قطره شیر و در و به دلیل ردیف بودن و درخشش به ستاره پروین، نبات، گوهر ، تسبیح و .. تشبیه شده است به عنوان نمونه به چند بیت زیر توجه کنید:
- مرا بسود و فروریخت ... هر چه دندان بود
- نبود دندان لا، بل چراغ تابان بود.
- (رودکی)
- 1- بسود، سابیده شد.
- - ز یک سو بیامد فراوان گراز
- چو الماس ، دندانهاشان دراز (فرودسی)
- - در و مرجان لب و دندان او را هر زمان
- بندگی خواهد نمودن از بن دندان پری (سوزنی)
- (بن دندان از ترکیباتی است که با دندان ساخته شده و بهمعنی: از ته دل از صمیم قلب است)
- از ترکیبات کتابی ساخته شده با دندان می شود به اینها اشاره کرد:
- - دست به دندان گزیدن: کنایه از شدت، غم و حسرت با خشم و نفرت است.
- از دیده و دندان: کنایه از شدت غم و حسرت با خشم و نفرت است.
- از دیده و دندان: کنایه از میل و از جان و دل، انجام دادن کاری است.
- به دندان کشیدن: کنایه از انجام کاری، با رنج و مشقت فراوان است.
- دندان از دور نمودن: کنایه از خود را دشمن نشان دادن و شاخ و شانه کشیدن به حریف است.
- دندان به دندان فشردن: کنایه از صبر و تحمل سختی ها و شداید است.
- دندان تیز کردن: کنایه از طمع و توقع داشتن است.
- دندان بر سنگ آمدن:" کنایه از برخوردن به ناملایمات است.
- سنگ در دندان آمدن: کنایه از شکست خوردن و مغلوب گشتن است.
- دندان در کار کسی داشتن: کنایه از چشم داشت و توقع کردن است.
دندان در ضرب المثل ها
- آن قدر بنشین تا موهایت، مثل دندانهایت سفید شود.
- دندان اسب پیشکشی را نمی شمرند.
- فلانی آدم دندان گردی است
- دندان طمعت را بکش
- هر آن کس که دندان دهد، نان دهد
- دندان فیل را شکست
- دندان محسن درست شدنی نیست.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 51صفحه 16