مجله نوجوان 52 صفحه 23

شعر شعرهایی از علیرضا قزوه آن سوی آبی ها ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم شهر ما آن سوی آبی هاست، دور از دسترس شهر ابراهیم ادهم، شهر لقمان حکیم اندکی بالاتر از آبادی تسلیم محض صاف می آیی سر کوی «صراط المستقیم» خاک آن عرشی ست، گلهایش زیارتنامه خوان سنگفرش آسمانش ، بالهای یا کریم شهر ما آبادی عشق است، امّا راز عشق عشق یعنی واژه های رمز قرآن کریم عشق یعنی قاف و لام «قل هو االله احد» عشق یعنی بای «بسم الله رحمان الرّحیم» انتظار دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد به روز مرگ، شعرت، سورۀ یاسین نخواهد شد فریبت می دهند این فصلها، تقویمها ، گلها از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد مگر در جستجوی ربّنای دیگری باشیم وگرنه صد دعا زین دست ، یک نفرین نخواهد شد مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم خدایا ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 52صفحه 23