مجله نوجوان 54 صفحه 16

نقاشی نامه اتود: پیش طرح -در واقع اجرای مقدماتی یک اثر نقاشی و یا طراحی است . اسکیس : نوعی طراحی سریع است که احساس لحظه ای طرح را بیان می کندو در واقع نوعی یادداشت سریع تصویری و بدون نمایش و جزئیات است .بوم : به زمینه نقاشی رنگ و روغن که آن را بر روی سه پایه قرار می دهند گفته می شود .بومها معمولا از کشیدن پارچه کرباس اهار خورده بر روی کلاف چوبی بهتر می شوند .بومها را پس از اماده شدن نقاشی به عنوان تابلو قاب می گیرند.پالت: تخته شستی نقاشی که نقاش روی ان رنگهای اماده را برای کار قرار می دهد.پرسپکتیو: یکی از اصول طراحی و نقاشی است که باعث می شود اشیاء و عناصر تصویری تخت و مسطح دیده نشوند بلکه بتوان آنها را در عمق احساس کرد.پرتره : نقاشی چهره فیکساتیو: نوعی ماده ثابت کننده است که بر روی نقاشیهای تکینک مداد رنگی با پاستیل و نیز طراحی ذغال به صورت لایه نازک و چسبناکی اسپری می وشد تا بر اثر تماس دست و لایه نازک و چسبناکی اسپری می شود تا بر اثر تماس دست و با سطوح با نقاشی رنگها در هم بخش نشوند.مدل : نمونه ای که از روی آن به نقاشی کردن می پردازند.مینیاتور : واژه ای فرانسوی که از ترکیب دو کلمه مینی ( mini ) نچرال ( Natural ) به وجود امده است و به معنی طبییعت کوچک و ظریف است .این کلمه در مورد سبک ویژه نقاشیهای مشرق زمین به کار می رود و معادل فارسی آن نگارگری است .ورنی : یا روغن جلا روغنی است که باعث براق شدن و استحکام رنگهای نقاشی می شود دستهای یک نقاش! سالها بود که ادامه تحصیل در رشته نقاشی برای دو برادر بسیار فقیر به صورت یک رویا در امده بود.آنها که در دهکده ای کوچک و در میان خانواده ای بیست نفره زندگی می کردندان قدر به نقاشی علاقه داشتند که با وجود این شرایط تنوانند از فکر کردن به ان منصرف شوند.برایهمین یک شب البرت و البرشت پس از مدت درازی بحث در رختخواب تصمیم گرفتند که به تربیب ادامه تحصیل بدهند به این صورت که ابتدا یکی از برادر ها به اکادمی هنر برود و برادر دیگر برای حمایت مالی کند تا او نیز بتواند ادامه تحصیل بدهد.با این تصمیم انها صبح روز یکشنبه راهی کلیسا شدندو با یک سکه قرعه انداختند .آلبرشت برنده شد و برای تحصیل به اکادمی نورنبرگ رفت و البرت راهیمعادن خطرناک جنوب شد و چهار سال تمام برای حمایت برادرش به طور شبانه روزی کار کرد.آز ان طرف آلبرشت نیز در مدت زمان کوتاهی استعداد شگفت انگیز خود را به نمایش گذاشت به طوری که استادانش معترف شدند که اثار البرشت از آنها هم حرفه ای تر و هنرمندانه تر است .آلبرشت فارغ التحصیل شد و به دهکده اش برشگت و به همین مناسبت یک میهمانی شام راه انداخت .او که تا آن زمان از فروش اثار حرفه ای اش در امد زیادی کسب کرده بود برادرش البرت را در آغوش گرفت و گفت حالا نوبت اوست که برای ادامه تحصیل خودش را اماده کند اما آلبرت در میان نگاههایی که به دوخته شده بود سرش را پایین انداخت و هق هق کنان تکرار کرد:نه!..... نه!... و در حالیکه به پهنای صورت اشک می ریخت دستهایش را بالا اورد و به برادرش جواب داد : نه بردار ! دیگر خیلی دیر شده است .چهار سال کار در معدن بارها استخوان انگشتانم را شکسته و دستانم را ان قدر دردناک کرده است که دیگر قادر نیستم حتی یک لیوان را با آنها نگه دارم نه برادر ! این دستها دیگر به در د نقاشی کشیدن نم یخورند دیگر خیلی دیر شده است ..)اکنون بیش از 450 سال از آن قضیه می گذرد و شاهکار مشهور دستها اثر البرشت دورر هنرمند بزرگ قرن 15م همان اثر نقاشی است که برای قدردانی از برادرش خلق کرد .جالب است بدانید که اصل این اثر یکبار در اثر حادثه اتش سوزی سوخت و از بین رفت اما تنها قسمتی از نقاشی که همان دستهای البرت است سالم باقی ماند .دستهای به هم چسبیده و پینه بسته ای که به سمت اسمان گرفته شده است .دستهایی که امروزه جهانیان آن را به تعبیر خود دستان دعا کننده می خوانند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 54صفحه 16