مجله نوجوان 56 صفحه 23

شعر به مناسبت اندوه و داع م.آزاد گل باغ آشنایی گل من ، پرنده ای باش و به باغ باد بگذر . مه من ، شکوفه ای باش و به دشت آب بنشین گل باغ آشنایی ، گل من ، کجا شکفتی که نه سرو می شناسد نه چمن سراغ دارد نه کبوتری که پیغام تو آورد به بامی نه به دست مست بادی گل آتشین جامی نه بنفشه آی نه بویی نه نسیم گفت و گویی نه کبوتران پیغام نه باغهای روشن گل من، میان گلهای کدام دشت خفتی به کدام راه خواندی به کدام راه رفتی ، مه من تو راز ما را به کدام دیو گفتی؟ که بریده ریشۀ مهر، شکسته شیشۀ دل منم این گیاه تنها؛ به گلی امید بسته .... همه شاخه ها شکسته ! به امید ها نشستیم و به یاد ها شکفتیم در آن سیاه منزل به هزار وعده ماندیم و به یک فریب خفتیم . اندوه شیرین صدای تیشه آمد گفت شیرین (کنار ماهتابیها به مهتاب ) -صدای تیشه فرها آمد. ما ه تابید صدای تیشه فرهاد آمد گفت شیرین (کنار لاله ها با لالۀ لال) -صدای ناله آمد . لاله، نالید صدا از تیشۀ فرهاد افتاد صدای گریۀ شیرین : میان باغ هزاران لاله از باران فرو ریخت .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 56صفحه 23