مجله نوجوان 64 صفحه 8

داستان پهلوانی خسرو آقایاری پهلوان آقامیر کاشانی قسمت دوم دزدها و راهزنها در نقطه به نقطۀ صحرا کمین کرده بودند . از همه وحشی تر و خونخوارتر نایب حسین کاشی و دار و دسته اش بود که یاغی شده بودند و به صحرا زده بودند . از وقتی که نایب حسین به صحرا زده بود، همۀ دزدها و راهزنها را دور خودش جمع کرده بود و خواب و آرام را از چشم همه گرفته بود . کویر هم که همه چیز را در خودش مخفی می کرد، پناهگاه خوبی برای آنها بود . حتّی در شهر های حاشیۀ کویر هم مردم از دست نایب حسین در امان نبودند . کم اتفاق نیفتاده بود که نایب حسین با دار و دسته اش به شهرها حمله کرده بودند و دار و ندار مردم را به تاراج برده بودند و بعد هم در دل کویر مخفی شده بودند . در این مدت هیچ قافله ای جرأت نکرده بود از صحرا عبور کند، امّا بالاخره بعد از چند ماه خانه نشینی، وقتی که اصلان قافله دار پیر و کارکشته عزمش را جزم کرد که هر طور شده از کویر بگذارد و خود را به کاشان و قم و تهران برساند، عّدۀ زیادی از بازرگانان با او همسفر شدند . اصلان، پیرمرد تنومند خشن و آفتاب سوخته ای بود که همۀ عمرش با قافله ها در بیابانها و زد و خورد با راهزنها سپری شده بود و همه می دانستند که در این شرایط به جز او کسی جرأت خارج شدن از شهر را ندارد . دو روز بود که قافله به آرامی در صحرا راه می رفت . تمام این مدّت را با احتیاط از بی راهه رفته بودند . اصلان پیر کوچکترین حرکتی را در صحرا زیر نظر داشت . او وجب به وجب بیابان را می شناخت . اگر جایی به خاطر وزش باد بوتۀ خاری تکان می خورد از نظر اصلان مخفی نمی ماند . در این مدت تفنگچیها و چاروادارها هم به دستورات پی در پی اصلان مراقب اوضاع بودند . در پایان روز سوم وقتی که چاروادارها خود را آماده می کردند که بار از پشت حیوانات باربر بردارند تا استراحت کنند، قافله سالار پیر، همه کاروانیان را جمع کرد و گفت : «از این جا به بعد ما وارد منطقۀ نایب حسین می شیم . دو روز بیشتر تا هفت چنار و گردنۀ عباس آباد راه نمونده . از این به بعد صحرا ناامنه . هر گوشه ای ممکنه که راهزنها کمین کرده باشن . حتماً گردنه رو بستن ! بهترین جایی که راهزنها کمین کرده باشن . حتماً بالای گردنه است . آنجا هر اتفاقی میتونه بیفته . ممکنه سنگ های کوهی رو سرمان بغلطانند . ممکنه تیراندازی کنند، یا با شمشیر و خنجر بهمون حمله کنن . باید برای هر حادثه ای آماده باشیم . تفنگچیها و چاروادارها و همۀ کسانی که قدرت مبارزه دارن خودشان را آماده کنند . اگر درگیری شد، باید از خودمون دفاع

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 64صفحه 8