مجله نوجوان 79 صفحه 22

جوجه کلاغ چون غیر به پیش خویش بینی انگشت مبر به گوش و بینی جهان ستم چون نیستان پر است ز انگشت زنهار فریادها نترسید ! همه شعر هایی که انگشت شاعران در آن دیده می شود به این سختی نیست اما همین بیت هم که به نظر سخت می آید با کمی توضیح زیبایی هایش آشکار می شود . اگر نیزارها را دیده باشید ، متوجه می شوید که شاعر این بیت چه حرفی برای گفتن دارد . به نظر شاعر ، نی هایی که از خاک روییده اند ، مانند انگشت هایی هستند که به بقیه هشدار می دهند که صدایشان در بیاید ، یعنی به درد نوازندگی و نی نوازی بخورند ، بریده می شوند و سوراخ سوراخ می شوند و از نیزار جدا می شوند و به شهرها می روند و تبدیل به ابزار موسیقی می شوند . حالا یک بیت آسان تر می خوانیم : کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم اعتراض ! اگر بیت آسانش این است ، پس بفرمایید که ما خیلی بی سواد هستیم که معنی اش را نمی فهمیم . پاسخ : برای ما که معلم ادبیات هستیم ، آسان است . شما که دانش آموز هستید ، برای خودتان فکری کنید ! در این بیت شاعر می گوید دانش و فضل و خوبی های تو آن قدر زیاد است که اگر در کتاب بنویسند ، آن کتاب آن قدر صفحه خواهد داشت که باید کنار دریا بنشینیم و انگشتمان را با آب دریا خیس کنیم و آن را ورق بزنیم . بعد آب دریا تمام بشود و آن کتاب غول آسا تمام نشود . عجب خالی بندی بزرگ و زیبایی است ! یک شاعر دیگر در همین روزگار خودمان خیال کرده باران انگشت دارد اما به جای آن که از انگشتش استفاده بهینه کند ، یعنی با آن قلم بگیرد و بنویسد یا لااقل تنش را بخاراند . به سرش زده که تنبک بزند ، آن هم بر روی قایق : می زند باران به انگشت بلورین ضرب بر قایق یک روز هم چند تا شاعر با هم شرط می بندند که سعی کنند شعری بسازند که هر چه بخوانی تمام نشود . یک چیزی شبیه همین درس و کنکور و جزوه که هر چه می خوانی تمام شدنی نیست . عاقبت این بیت ساخته می شود : به انگشت عصا ، پیری اشارت می کند هر دم که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا . . . حالا تا دلتان می خواهد بگویید اینجاست یا اینجا ! ! این بیت که دیگر خیلی ساده است . اگر معنای آن را متوجه نمی شوید و خیال می کنید باید معلم ادبیات برایتان توضیح بدهد ، کلاهتان پس معرکه است . اگر من به جای شما بودم ، اول می رفتم و یک پیرمرد را که با عصا راه می رود پیدا می کردم و خوب مشغول تماشایش می شدم و این بیت را می خواندم . بعد اگر معنای بیت را نمی فهمیدم گریه می کردم و از خدا می خواستم که فهم و کمال و ادبیاتم را بیشتر کند .آمین ! نقاشی انگشتی برای نقاشی کردن ، به یک وسیله اثرپذیر مثل کاغذ و یک وسیله اثرگذار مثل قلم مو نیازمندیم . حالا فرض کنیم یک آقای هنرمندی به جای اینکه از قلم مو یا مداد استفاده کند ، از دم دست ترین عنصر به دستش یعنی انگشتش استفاده کند . این کار ، کار بسیار هنرمندانه ای است . به شرط این که وسیله اثرپذیرتان را درست انتخاب کرده باشید ، یعنی روی دیوار اتاقتان از این شیرین کاریها نکنید . ناگفته پیداست که جهت این هنرنمایی به رنگ های مایع نیازمندید .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 79صفحه 22