داستان
زهرا حسینی
م ، مثل موشک
کلاس کوچک است ، اندازه بچه ها ، هفت یا هشت متر ، مثل سن بچه ها ، هفت ساله .
چارقد های توری و گونه های گلگون و چشم های درشت و شفاف ، با معلم تکرار می کنند :
- "پ ، مثل پرستو ."
روی تخته با گچ قرمز می نویسد " پرستو " و با صدای بلند می پرسد :
- " پرستو چند بخشه ؟"
بچه ها بخش می کنند : "پ - رس - تو . سه بخشه ."
حروف را روی تخته می نویسد و هر کدام را جدا جدا برای بچه ها نمایش می دهد . " پ ، مثل پرواز" و کبوتری را از تابلوی روی دیوار برمی دارد و دور کلاس می چرخد .
بچه ها با او تکرار می کنند : " پ ، مثل پرواز ."
حرف " پ" را درشت روی تخته می نویسد و ادمه می دهد :
" ر ، مثل رهایی " و پنجره را باز می کند .
بچه ها با او تکرار می کنند :
- " ر ، مثل رهایی . "
گلنار می پرسد : " رهایی چیه ؟ "
به چشم های گلناز نگاه می کند . نگاهش کبوتری را در فضا دنبال می کند .
می گوید : " رهایی ، یعنی پرواز" و کبوتر را به سمت کوچه باغ بیرون از کلاس پرواز می دهد .
می پرسد : " رهایی چند بخشه ؟ "
بچه ها بخش می کنند : " ر - ها - یی . سه بخشه ."
روی تخته حرف "ر" را درشت می نویسد کنار حرف "پ" و ادامه می دهد : " پ - رس - تو ."
" س ، مثل سیمرغ " و حروف را هجا می کند .
- " سی - مرغ "
و تصویر سیمرغ را از روی تابلو برمی دارد : " سیمرغ چند بخشه ؟"
بچه ها بخش می کنند : " سی - مرغ . دو بخشه ."
حرف " س " را درشت روی تخته می نویسد کنار حرف " پ " و " ر" و دوباره پرستو را بخش می کند .
از گلنار می پرسد : " ت ، مثل . . . ؟ "
گلنار می گوید : " ت ، مثل تنها . "
بچه ها تکرار می کنند :
- " ت ، مثل تنها ."
معلم مکث می کند اما بچه ها ادامه می دهند . بی آن که معلم بپرسد ، بخش می کنند :
- " تن - ها . دو بخشه . "
معلم روی تخته حرف " ت " را درشت می نویسد .
ادامه می دهد : " و ، مثل . . . ؟ "
لیلا می گوید : "ویران "
بچه ها تکرار می کنند : " وی - ران . دو بخشه . "
معلم حرف " و " را روی تخته با حروف درشت می نویسد و بعد عکس پرستو را روی تخته می کشد . می گوید : " پ - رس - تو " .
- " پرستو چند بخشه ؟ "
بچه ها تکرار می کنند : " سه بخشه . "
معلم گچ را برمی دارد . می پرسد : " پرستو چه پرنده ای است ؟ "
بچه ها یک صدا می گویند : " پرنده مهاجر . "
- به کجا سفر می کند ؟ "
- " به سرزمین گل های همیشه بهار . "
- " پرستو چه رنگی است ؟ " و گچ سیاه را برمی دارد .
لیلا می گوید : " قرمز! "
مریم می گوید : " سبز! "
گلنار می گوید : " سفید! "
معلم با تعجب می پرسد :
- " تا به حال پرستو ندیده اید ؟ "
بچه ها ساکت می شوند ، معلم گچ سیاه را لا به لای انگشتانش می گیرد و بال های پرستو را رنگ می کند .
گلنار از ته کلاس داد می زند :
- " پرستو قرمز است . "
لیلا می گوید : " پرستو قهوه ای است . "
منیژه می گوید : " پرستو سبز بود! " و عکس کوچکی را از توی کیفش بیرون می آورد و به طرف معلم می دود .
- " پرستو قشنگ بود! "
بچه ها با هم تکرار می کنند :
- " پرستو قشنگ بود! "
معلم می گوید : " پرستو قشنگ است! "
گلنار می گوید : " پرستو دیگر نیست! "
معلم تعجب می کند . رو به بچه ها می گوید :
- " در فصل سرما پرستو به سرزمین های گرم سفر می کند اما دوباره باز می گردد . "
اشک در چشم های بچه ها حلقه می بندد . با هم می گویند :
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 80صفحه 6