مجله نوجوان 80 صفحه 6

داستان زهرا حسینی م ، مثل موشک کلاس کوچک است ، اندازه بچه ها ، هفت یا هشت متر ، مثل سن بچه ها ، هفت ساله . چارقد های توری و گونه های گلگون و چشم های درشت و شفاف ، با معلم تکرار می کنند : - "پ ، مثل پرستو ." روی تخته با گچ قرمز می نویسد " پرستو " و با صدای بلند می پرسد : - " پرستو چند بخشه ؟" بچه ها بخش می کنند : "پ - رس - تو . سه بخشه ." حروف را روی تخته می نویسد و هر کدام را جدا جدا برای بچه ها نمایش می دهد . " پ ، مثل پرواز" و کبوتری را از تابلوی روی دیوار برمی دارد و دور کلاس می چرخد . بچه ها با او تکرار می کنند : " پ ، مثل پرواز ." حرف " پ" را درشت روی تخته می نویسد و ادمه می دهد : " ر ، مثل رهایی " و پنجره را باز می کند . بچه ها با او تکرار می کنند : - " ر ، مثل رهایی . " گلنار می پرسد : " رهایی چیه ؟ " به چشم های گلناز نگاه می کند . نگاهش کبوتری را در فضا دنبال می کند . می گوید : " رهایی ، یعنی پرواز" و کبوتر را به سمت کوچه باغ بیرون از کلاس پرواز می دهد . می پرسد : " رهایی چند بخشه ؟ " بچه ها بخش می کنند : " ر - ها - یی . سه بخشه ." روی تخته حرف "ر" را درشت می نویسد کنار حرف "پ" و ادامه می دهد : " پ - رس - تو ." " س ، مثل سیمرغ " و حروف را هجا می کند . - " سی - مرغ " و تصویر سیمرغ را از روی تابلو برمی دارد : " سیمرغ چند بخشه ؟" بچه ها بخش می کنند : " سی - مرغ . دو بخشه ." حرف " س " را درشت روی تخته می نویسد کنار حرف " پ " و " ر" و دوباره پرستو را بخش می کند . از گلنار می پرسد : " ت ، مثل . . . ؟ " گلنار می گوید : " ت ، مثل تنها . " بچه ها تکرار می کنند : - " ت ، مثل تنها ." معلم مکث می کند اما بچه ها ادامه می دهند . بی آن که معلم بپرسد ، بخش می کنند : - " تن - ها . دو بخشه . " معلم روی تخته حرف " ت " را درشت می نویسد . ادامه می دهد : " و ، مثل . . . ؟ " لیلا می گوید : "ویران " بچه ها تکرار می کنند : " وی - ران . دو بخشه . " معلم حرف " و " را روی تخته با حروف درشت می نویسد و بعد عکس پرستو را روی تخته می کشد . می گوید : " پ - رس - تو " . - " پرستو چند بخشه ؟ " بچه ها تکرار می کنند : " سه بخشه . " معلم گچ را برمی دارد . می پرسد : " پرستو چه پرنده ای است ؟ " بچه ها یک صدا می گویند : " پرنده مهاجر . " - به کجا سفر می کند ؟ " - " به سرزمین گل های همیشه بهار . " - " پرستو چه رنگی است ؟ " و گچ سیاه را برمی دارد . لیلا می گوید : " قرمز! " مریم می گوید : " سبز! " گلنار می گوید : " سفید! " معلم با تعجب می پرسد : - " تا به حال پرستو ندیده اید ؟ " بچه ها ساکت می شوند ، معلم گچ سیاه را لا به لای انگشتانش می گیرد و بال های پرستو را رنگ می کند . گلنار از ته کلاس داد می زند : - " پرستو قرمز است . " لیلا می گوید : " پرستو قهوه ای است . " منیژه می گوید : " پرستو سبز بود! " و عکس کوچکی را از توی کیفش بیرون می آورد و به طرف معلم می دود . - " پرستو قشنگ بود! " بچه ها با هم تکرار می کنند : - " پرستو قشنگ بود! " معلم می گوید : " پرستو قشنگ است! " گلنار می گوید : " پرستو دیگر نیست! " معلم تعجب می کند . رو به بچه ها می گوید : - " در فصل سرما پرستو به سرزمین های گرم سفر می کند اما دوباره باز می گردد . " اشک در چشم های بچه ها حلقه می بندد . با هم می گویند :

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 80صفحه 6