مجله نوجوان 80 صفحه 25

می ماندم ، خوب بود ؟ اگر شش ماه سال را می خوابیدم ، لیاقت پیدا می کردم ؟ " - از جادوگر باتلاق گواهینامه امضاء شده بگیر که نصف سال را در زادگاهت خوابیده ای ، آن وقت قول می دهم که سال آینده لایق انتخاب شدن باشی . حلزون من من کنان گفت : " راستش فکر می کنم که من شایسته جایزه اول بودم ، نه دوم ، همه می دانند که خرگوش به علت بزدلی می دود . از سایه خودش می ترسد! اما دویدن کار و پیشه زندگی من است و در این راه بیمار شده ام . اگر بنا بود کسی جایزه اول را ببرد ، من باید می بردم . اما اهل هو و جنجال نیستم و از هوچی ها هم بیزارم . " و تف کرد . تیرک کهنه که نقشه بردار ، توی زمین فرویش کرده بود تا مرز بین دو کشتزار معلوم شود و عضو کمیته هم بود ، گفت : " شخص بنده می توانم انتخاب برنده ها را توضیح بدهم و از آن دفاع کنم . در هر حال ، من از روی انصاف رأی دادم و به نظم و ترتیب و حساب و کتاب معتقدم . پیش از این هفت بار افتخار داشته ام که عضو کمیته اهدای جوایز باشم اما اولین بار است که انتخاب برنده ها طبق روش من صورت گرفته . هر بار در پی روشی پابرجا و نقطه ای ثابت برای آغاز کار بوده ام ، بنابراین برای جایزه اول همیشه کار را با حروف آغازین الفبا و برای جایزه دوم از حروف آخر شروع کرده ام . حالا متوجه خواهید شد که پس از حرف H,A حرف هشتم الفبای لاتین است و به همین دلیل برای جایزه اول به خرگوش رأی دادم . و اما S حرف هشتم از حروف آخر الفباست . این بود که برای گرفتن جایزه دوم به حلزون رأی دادم . دفعه بعد ، جایزه اول باید به من داده شود و جایزه دوم به حرف R ، نظم همیشه باید در همه چیز برقرار باشد . باید بدانی جا و مقامت کجاست! " قاطر که یکی از داورها بود ، گفت : " اگر من عضو کمیته نبودم ، به خودم رأی می دادم . فقط سرعت نیست که باید به آن توجه کرد ، بلکه میزان تقلا هم اهمیت دارد . اما من نه گذاشتم این مطلب اثری در داوریم داشته باشد و نه به شیوه زیرکانه ای که خرگوش در گریز به کار می برد و برای گول زدن تعقیب کننده اش اول به یک طرف می پرد و بعد به طرف دیگر ، توجه خاصی کردم . نه ، من به خصوص موضوع دیگری را در نظر گرفتم که نباید به سادگی از آن گذشت : زیبایی! من به این امر توجه کردم . گوش های دراز و قشنگ خرگوش را دیدم . تماشایش خالی از لطف نیست! مرا به یاد دوره کرگی ام انداخت و بی علت نبود که به خرگوش رأی دادم! " مگس گفت : " ساکت باشید . بنده خیال ندارم سخنرانی کنم . فقط می خواهم مطلبی را بگویم . من از خیلی از خرگوشها تندتر می دوم . چند روز پیش پای یکی از آن ها را شکستم . جلوی لوکوموتیوی که قطار را می کشد ، نشسته بودم . بیشتر وقتها با قطار سفر می کنم . بهترین جایی که می توانی سرعت را سبک سنگین کنی ، قطار است . خرگوش جوانی جلوی لوکوموتیو می دوید و یقین دارم که خبر نداشت من در صحنه حاضرم . دست آخر یا باید روی خط می ماند یا از روی آن کنار می رفت . این کار را نکرد و لوکوموتیو من از روی پایش رد شد . من در صحنه بودم . خرگوشه عقب ماند و من جلو افتادم . اگر اسم این را پیروزی در مسابقه نگذاریم ، بفرمایید چه باید بگذاریم ؟ اما من هیچ نیازی به جایزه ندارم . " گل رز خودرو با خود گفت ، اما بلند حرف نزد ، چون با طبیعتش سازگار نبود ، هر چند اگر در این مورد بلند حرف می زد بی لطف نبود . باری ، گفت : " گمان می کنم پرتو خورشید باید هم جایزه اول را می گرفت و هم جایزه دوم را . چون در چشم بر هم زدنی راه درازی را از خورشید تا زمین ما می پیماید و با این حال آن قدر نیرو و بنیه برایش می ماند تا تمام طبیعت را بیدار کند . در خود صاحب چنان زیبایی است که چهره ما رزها را سرخ می کند و به ما بوی خوش می دمد . انگار کمیته محترم به هیچ وجه متوجه پرتو خورشید نبود . " اگر جای خورشید تابان بودم ، همه آن ها را آفتاب زده می کردم اما این کار باعث دیوانگی آن ها می شد ، گرچه همین حالا هم دیوانه اند . به این مطلب نباید اشاره کنم . بر قرار باد صلح و آرامش در جنگل! شکفتن و پراکندن بوی خوش و خشنود کردن عاشقها چه زیباست ، چه پر لطف است که در افسانه ها و ترانه ها باشی . پرتوی آفتاب همه ما را زنده نگه می دارد . " کرم خاکی که خواب مانده بود ، از راه رسید و پرسید : " جایزه اول چه بود ؟ " قاطر جواب داد : " ورود رایگان به باغ کلم . من بودم که این جایزه را پیشنهاد کردم . از آنجا که بنا بود خرگوش برنده شود ، من که عضو کمیته ام فکر کردم باید کار سودمندی باشد . حالا خورد و خوراک خرگوش فراهم شده . " حلزون اجازه یافت که روی حصاری سنگی بنشیند و از آفتاب گرم لذت ببرد . قاطر ادامه داد : " تازه ، اولین سمت دایمی داوری در تمام مسابقه های آینده هم به او داده شده . خوب است که در کمیته همیشه یک کارشناس باشد . باید بگویم که پیش بینی می کنم در آینده کار های بزرگی صورت بگیرد ، چون همه ما آغاز امید بخشی داشته ایم . "

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 80صفحه 25