آسمانی ها
کعبه چه رازی در سینه داشت ؟
چه سری در دل خانه کعبه بود که این چنین بی تاب شد و دیوارهایش نگاه داشتن این سر الهی را تاب نیاوردند . سینه کعبه را تا به حال کسی شکافته ندیده بود ، چونان که ندیده بودند کودکی در گهواره سخن بگوید .
تنها رسول خدا بود که این راز را می شناخت . این راز می بایست متعلق به دنیای دیگری باشد ، والا زمین جایگاه معجزاتی از این دست نیست . این وجود مطهر را از عرش خداوند به زمین فرستاده بودند و رسول خدا این سر پنهان را می شناخت . او چهره ازلی و ابدی او را در عرش دیده بود . در سفر معراج دست نورانی علی بود که او را همراهی می کرد . چونان که در آن شب پر ماجرا نیز وجود مقدس آن حضرت بود که بلا جویانه به جای رسول خدا به استقبال مرگ شتافت تا پاسدار رسالت الهی باشد .
مردم چه می دانستند که مظهرالعجایب را چه معنایی است ؟ این را رسول خدا می دانست که فرشته وحی از آسمان فرود می آمد تا خود را به پای او اندازد .
در آن روز پر از جوش و خروش و نور و تماشا ، شادترین دل ، دل رسول خدا بود و تنها او بود که می دانست سالها بعد در برکه غدیر ، رسالتش با نام علی کامل خواهد شد . این را تنها رسول خدا بود که می دانست .
دریا
نشنید کسی غم دلت را یارا
وان سوز هنوز می گدازد ما را
اندوه به گوش چاه گفتی ؟ عجب است
در چاه چگونه ریختی دریا را ؟
محمد رضا محمدی نیکو
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 80صفحه 34