دوست قصه های کهن شهاب شفیعی مقدم
هفت خوان رستم
جنگ رستم با شاه مازندران
قسمت هشتم
مروری بر گذشته
رستم برای نجات کاووس شاه و چندی تن از پهلوانان ایرانی که در چنگال دیو سپید اسیر بودند ، راهی مازندران شد. او برای رسیدن به شهر مازندران ، هفت خوان خطرناک را پشت سر گذاشت و سرانجام با راهنمایی پهلوانی به نام اولاد ، توانست مخفیگاه دیو سپید را بیابد و با شکست آن دیو پلید ، جادو و طلسم دیو را باطل کند و کاووس شاه و یارانش را از بند برهاند. کاووس شاه ، بعداز رهایی از زندان ، نامه ای به شاه مازندران نوشت و از او خواست تا خودش را تسلیم کند و مازندران را به کاووس بسپارد. اما شاه مازندران ، با گُستاخی تمام از فرمان کیکاووس سرپیچی کرد و به رُستم که فرستاده کاووس شاه بود گفت که به کاووس بگوید هرچه زودتر ، مازندران را ترک کند. وگرنه مجبور می شود با لشکری از دیوان بر آنان بتازد و کاووس شاه و سپاهش را نابود کند. و اینک ادامه ماجرا...
جهان پهلوان ، رستم با عصبانیت بارگاه شاه مازندران را ترک کرد. به نزد کاووس شاه بازگشت. با خارج شدن رستم از مازندران ، شاه مازندران لشکری از دیوان فراهم آورد و به سوی جایگاه کاووس شاه ، در هامون تاخت. از آن طرف ، وقتی رستم به نزد کاووس شاه رسید ، همه دیده ها و شنیده هایش را برای شاه تعریف کرد و کیکاووس را به جنگ با شاه مازندران تشویق کرد. کاووس شاه که نمی توانست گُستاخی و بی ادبی شاه مازندران را نادیده بگیرد
بفرمود تا لشکر آراستند
سنان و سپرها بپیراستند
سراپرده شهریار و سران
کشیدند بر دشت مازندران
آنگاه با لشکری گران که رُستم و دیگر پهلوانان ، پیشاپیش حرکت می کردند به سوی دشت مازندران تاختند. وقتی دو سپاه به هم رسیدند ، دیوپهلوانی به نام جویا از سپاه مازندران جلو آمد و رو به سپاه ایران کرد و گفت : آیا کسی هست که بخواهد با من بجنگد؟
سپاهیان ایران با دیدن هیکل بزرگ و درشت آن دیو ، سخت هراسان شدند و هیچ جوابی به او ندادند رستم که دید کسی جرات جنگیدن ندارد و همه خاموش شده اند ، سوار بر رخش شد و به سوی جویا حمله کرد.
برانگیخت رخش دلاور ز جای
به چنگ اندرون نیزه سرگرای
به آورد گه رفت چون پیل مَست
پلنگی به زیر اژدهایی به دست
آنگاه رو به جویا کرد و گفت : اکنون زمان آن رسیده که نامت را از گردنکشان پاک کنم. آماده شو که مادرت باید برای تو بگرید. جویا پاسخ داد : تو از تیغ من جان سالم بدر نخواهی برد.
که اکنون بدرّد جگر مادرت
بگرید برین جوشن مغفرت
نوجوانان
دوست
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 87صفحه 24