مجله نوجوان 88 صفحه 30

هنر مترجم : دلارام کارخیران نویسنده : مارجوری ویلسون همۀ هنرمندان کوچک اشاره : سمبولیسم یکی از مکتب های معروف هنر و ادبیات است . در این مکتب که ترجمۀ فارسی اسم آن نمادگرایی است ، نمادها و نشانه ها بیش از همه در اثر هنری یا ادبی ، شاخص و پر اهمّیتند . ما در این مقالۀ کوتاه ، قصد بررسی سمبولیسم را نداریم بلکه می خواهیم ردّ پای این مکتب را در نقاشی های کودکان پیدا کنیم . در حدود 6-5 سالگی ، اغلب بچه ها سعی می کنند محیط اطرافشان را نقاشی کنند . خانه ، درخت و آدمهایی که بچه ها می شناسند ، از اصلی ترین موضوعات نقاشی آنهاست . این نقاشیها بیشتر معادل درک بچه ها از محیط اطرافشان است و با واقعیت تطابق ندارد . به همین خاطر ، این نقّاشیها در واقع نمادهایی از زندگی واقعی آن ها هستند و سمبولیک به نظر می رسند . کلّۀ آدم های نقاشی بچه ها معمولاً خیلی بزرگ است و دست و پا های درازی دارند . بر عکس در نقاشی های بچه ، تنه آدمها معمولاً کوچک است . در واقع بچه های این سن زیاد به تنه آدم های اطرافشان توجه ندارند لباس آدمها در این نقاشیها اغلب با واقیعت مناسبت ندارد و بچه ها بیشتر سعی می کنند لباس های مورد علاقه خودشان را به تن بزرگ تر های مورد علاقه شان نقاشی کنند . به علاوه در دنیای بچه ها ، صرف نظر کردن از جزئیات ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . بنابراین بچه ها ممکن است هیچ وقت به دماغ یا فرم دهان اطرافیانشان توجه نکنند . در این موارد دیدن نقاشی های بی دماغ و دهان ، عادی به نظر می رسد . در مورد چشمها اکثر بچه ها تنها به رنگ چشم توجه دارند و یک نقطه آبی در صورت یک خانم ، معرف یک مادر چشم آبی و یک نقطه مشکی در صورت یک آقا معرف یک پدر چشم سیاه است ! نکته مهم دیگر در نقاشی های هنرمندان کوچک این است که آن ها به این سادگیها از پیش فرض های ذهنی شان در مورد افراد دست نمی کشند . مثلاً مادر بزرگی که بیشتر وقتش به بافتن شال گردن می گذرد ، به طور تکرار شوند های در نقاشی های نوه 5 ساله اش در حال بافتنی بافتن دیده می شود . این تکرار تا زمانی ادامه دارد که نوه کوچک به ادراک جدیدی از مادر بزرگش دست پیدا کند . مثلاً از او کتک بخورد یا هدی های بزرگ بگیرد و یا او را برای همیشه از دست بدهد . با به وجود آمدن این ادراک جدید ، نقاشی بچه تغییر می کند و مثلاً به صورت پیرزنی بدجنس و حتی جادوگر ، بابانوئل و یا فرشت های بالدار تبدیل می شود . نکته بعدی درباره نقاشی های بچه های 6-5 ساله ، ایجاد شدن خطوط اصلی در نقاشی های آنهاست . این بچه ها دیگر خط خطی نمی کنند بلکه سعی می کنند اول ، خطوط پیرامون موضوع مورد نظرشان را ترسیم کنند و بعد داخل سطح ایجاد شده را با رنگ یا با سیاهی پر کنند . بچه ها در سنین مدرسه و قبل از آن ، عاشق قصه ها هستند و در سنین 6-5 سالگی ، سعی می کنند در نقاشیهایشان قص های را مطرح کنند . بنابراین در نقاشی های بچه های ا ین سن و سال حالت دنباله دار دیده می شود ، مثلاً در نقاشی اول ، کسی در حال دویدن است . در نقاشی دوم ، برای پرتاب توپ در سبد بستکبال از زمین بلند می شود و در نقاشی سوم ، توپ داخل سبد افتاده است . و اما بانمک ترین نکته درباره نقاشی های بچه های 6-5 ساله ، اشعه ایکس دار بودن نگاه آنهاست مثلاً اگر بچ های از وجود قلب و روده و کبد در بدن انسان خبر داشته باشد ، حتماً آن ها را در تنه شخصیت نقاشی اش پیاده می کند . اولین بارقه های کپی کردن ، یعنی آفت بزرگ نقاشی کودکان هم در این سالها بروز می کند . بچه ها در این سن ، عاشق شخصیت های کارتونی و کتاب های مصوّر هستند و سعی می کنند آن ها را از دنیای اطرافشان جدا و در نقاشیهایشان پیاده کنند .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 88صفحه 30