شعر
سهراب سپهری
واحه ای در لحظه
به سراغ من اگر می آیید ،
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگهای هوا ، پر قاصدهایی است
که خبر می آرند ، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاک
روی شنها هم ، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود ،
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی ، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید ،
نرم و آهسته بیایید ، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 102صفحه 14