
داستان پلیسی
انتقام						نویسنده : جی تامسون
قسمت دوم					مترجم : مهرک بهرامی
چند دقیقه بعد «درایور» او را احضار کرد و تایلر همین که وارد سالن شد از دیدن دو مرد غول پیکر که پشت درایور ایستاده بودند یکه خورد . چون قبلاً عکس آنها را روی پرونده هایشان دیده بود ، دو آدم کش بی رحم که هر دو زنده و آزاد بودند . 
«درایور» در حالی که لبخندی بر لب داشت گفت : امشب ما جلسه کوچکی داریم . تو هم می توانی شرکت کنی . 
در این موقع صدای هلی کوپتری به گوش رسید و چارلی به درایور گفت : «کوک» مثل همیشه سر وقت خودش را می رساند . 
«درایور» سری تکان داد و نگاهی به ساعتش انداخت و گفت : بله ، طبق معمول سر ساعت . 
طولی نکشید که مردی کوچک اندام در حالی که کیف سیاه رنگی در دست داشت وارد سالن شد و با دیدن تایلر ابروانش را در هم کشید و درایور با خونسردی گفت : ناراحت نشو . او یک فراری است و مهارت هایی هم دارد که میتوانیم از وجودش استفاده کنیم . 
کوک گفت : «بلیش» این موضوع را می داند . 
 - نه ولی رئیس در مورد استخدام افراد به من اختیار تام داده ، نگران نباش . 
«کوک» از کیفش نقشه بزرگی بیرون آورد و آن را روی میز باز کرد و گفت : این جا محل گاو صندوق است . سیم های خاردار و آژیر های خطر در این محل ها قرار دارند . ما به مدت 10 دقیقه این آژیرها را از کار می اندازیم در این مدت کوتاه باید نقشه های آخرین تحولات موشک های فضایی را از گاو صندوق خارج کنیم . در این عملیات ما نیاز به پنج نفر حرفه ای داریم . 
 - خوب ، می توانیم از «جمیز» ، «سیلو» ، من ، «چارلی» و مهارت های تایلر استفاده کنیم . 
 - ولی اول لازمست استخدام «تایلر» را به «بلیش» اطلاع 
  مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 104صفحه 10