مجله نوجوان 110 صفحه 27

پریسا سلسله از تهران از داستانی که دربارۀ جانبازان دفاع مقدس نوشته بودی ممنونم. امیدوارم که باز هم برای ما داستان بنویسی! زهرا جمشیدی از رباط کریم شعرهای زیبایی برای ما فرستاده بودی. ممنونم! اگر در مورد قافیه ها دقّت بیشتری به کار ببندی و روی وزنهای شعرهایت بیشتر تمرین کنی می توانی شعرهای خیلی زیباتری هم بنویسی! مادر آتنا عبدی خورسند از اینکه به مجله ما لطف دارید ممنونم! نوشته های آتنا را حتما برای ما پست کنید. اگر نوشته های آتنا کوتاه باشد انشاءالله در همین صفحه چاپ می شود. مادر محمد حسین وحدانی اگر می خواهید برای محمد حسین اشتراک مجله را بگیرید فرم اشتراک مجله را که در مجله چاپ شد است، پر کنید و برای واحد اشتراک بفرستید. البته برای گرفتن اطلاعات بیشتر می توانید با آقای اصغری تماس بگیرید. تلفن ایشان در صفحۀ دوم مجله نوشته شده است. س. ف. ب از تهران آخه مگه جاسوسی که از این اسمها برای خودت گذاشته ای. اسم کاملت را بگو تا بیشتر با هم دوست شویم. راستی چه خط قشنگی داری! بهاره کنجکاو فرد از تهران بچه ها بهاره را که می شناسید. پای ثابت صفحۀ پانادون است و مرتبا با نامه هایش ما را خوشحال می کند. بهاره در حال حاضر رکورد نامه های ارسالی به مجله دوست را شکسته است. بهاره جان! باز هم برای ما نامه بنویس و مطالب قشنگت را برای ما بفرست. ثریّا قربان زاده از قزوین شعرهای بسیار زیبایی برای ما فرستاده اید و من عذر می خواهم که جای کافی برای چاپ همه آنها نداریم. فقط چند بیت از آن را نوشته ایم تا همۀ بچه ها از خواندن آن لذت ببرند: ای مادرم تو مثل فرشته مهربانی مانند یک ستاره در قلب آسمانی در گرمی نگاهت چالاک و شاد هستم مانند بادبادک در دست باد هستم ای مادرم تو هستی دلسوز و با لیاقت مهر تو در دل من افتاده تا قیامت سیّد سجّاد خلیلی از کرج عیدی تو چند روز بعد از عید غدیر خم به دست ما رسید و ما را خیلی خوشحال کرد. نمی دانم چه طوری از تو تشکّر کنم. از خدا می خواهم که هر روز زندگی ات عید باشد. در پناه مولا باشی. فاطمه رضا زاده از کرج جدول را درست حل کرده بودی امّا ای کاش چیز دیگری هم به غیر از جدول می فرستادی. یک نامه بنویس و کمی در باره مجله با ما حرف بزن. فاطمه صحاف زاده از حصارک کرج فاطمه خانم یک شعر برای ما فرستاده اند که خیلی زیباست: یادش به خیر بچگی روزای خوب سادگی یادمه که تو اون روزا بهاری بودش زندگی کاشکی هنوز بچّه بودم بازی می کردم دوباره با اون همه اسباب بازی با یک عالمه ستاره کاشکی که برگرده عقب چرخ و فلک روزگار کاشکی بشه فقط یه بار تو این دنیای آزگار منتظر نامه هایتان هستم پانادون