مجله نوجوان 111 صفحه 9

قلب پرمهر دکتر عبدالحسین طباطبایی در مورد روحیه لطیف و احساس سید احمد اظهار می کند : بعد از ظهر یک روز تابستان به منزل ایشان رفتم ، دیدم رنگ ایشان به شدت پریده است و از شدت ناراحتی برخورد می لرزند . علت را جویا شدم حالت بغض مانندی داشت . بر خود لرزیدم و فکر کردم که حادثه بسیار مهمی اتفاق افتاده که ایشان با روحیه قوی که من سراغ داشتم ، این چنین ناراحتند . وقتی علت را فهمیدم به لطافت روحشان پی بردم . قضیه این بود که خدمتگذار خانه ، ته کش کف حوض خانه را برداشته بود تا آب حوض را تعویض کند فراموش کرده بود که ماهی های قرمز حوض را از آب خارج کند ایشان وقتی به خانه می روند ، مشاهده می کنند که آب حوض در حال تمام شدن است و ماهیها در حال جان دادن هستند ، کوشش می کنند و بعضی از ماهیها را نجات می دهند ولی بعضی دیگر بر اثر بی آبی مرده بودند و ایشان از جان دادن ماهیها که به خاطر مسامحه خدمتگذار خانه انجام شده بود به شدت ناراحت شده بودند . یادیادگار امام - ص 116 پهلوی امام دفن می شوم دکتر محمود بروجردی اظهار می دارد : یک شب حدود ساعت 5/8 بود که به ما تلفن زدند . من گوشی را برداشتم . پرسیدند : شام چی دارید ؟ گفتم : هرچه بخواهید از آن طرف متوجه شدند که ما شام خورده ایم . گفتند : نه ، همان کته تخم مرغ را درست کن . کته تخم مرغ غذایی سنتی بود که ایشان برای ما دوستان در اتاق خود درست می کرد .آن شب همه خانواده بودند . همسرم پرسید : احمدجان تو گفتی برای ما در حرم اما قبر ترتیب می دهی ، چه شد ؟ جواب دادند که برای همه تان ترتیب کار را دادم ، فقط من خودم پهلوی امام دفن می شوم و بقیه همان جا های دیگر . گفتم : احمد جان پس من چی ؟ گفت : تو هم همان جا ، تو که بزرگ خانواده ما هستی . شام را که خوردند ، بلند شدند که بروند گفتم بنشین . گفتند نه مقداری از نوشته های امام را آقای حمید انصاری گذاشته که باید به آنها رسیدگی کنم و لذا باید بروم . یاد یادگار امام ص 117

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 111صفحه 9