مجله نوجوان 111 صفحه 14

درخت زخمی سرده و زرده و می لرزه دستاش اما هنوز سبز چشای خسته ش یه دنیا حرفای نگفته داره یه دنیا حرفه رو لبای بسته ش میریزه برگاش تو هجوم طوفان مثل درخته تو هوای پاییز تلخ و سیاهه خاطراتش اما ورق ورق از آرزوها لبریز درخت زخمی اگه تنها مونده عمری به ما سایه و میوه داده میریزه برگاش زیر پای مردم آرزوهاش اسیر دست باده ما که با مهربونی ها می تونیم همدم این دل شکسته باشیم مبادا با نیش و کنایه هامون نمک رو زخمای تنش بپاشیم بیاین با هم خورشید مهربونو ازپشت ابرای سیاه درآریم بهاروبادستای آسمونی واسه درختای خزون بیاریم محسن وطنی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 111صفحه 14