مجله نوجوان 117 صفحه 9

خدایا سوی یکرنگی ببر آیینه هامان را بسوزان آرزوهای نهان در سینه‏هامان را به خاکستر بدل کن کینه‏هامان را خدایا سرد بودم شعله شعله عشق بی پایان فرستادی خدایا تشنه بودم چشمۀ ایمان فرستادی خدایا دور بودم از تو تا پلکی زدی قرآن فرستادی خودم را در غبار عادت هر روزه گم کردم مرا تا وسعت آیینه‏های نور جاری کن مرا با آیه‏های سبز قرآنت بهاری کن به آیاتت قسم از هر چه غیر از نام تو سیرم خدایا عطر قرآن را مگیر از من که می‏میرم

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 117صفحه 9