مژگان بهمنش
گفتگوی صمیمی دوست با حاج عباس شیرخدا
ضرب مرشد نمیشکند
شما ای جوانان ایران زمین
دلیران با فرّ این سرزمین
شمایید دیوار این مملکت
یگانه نگهدار این مملکت
نقطۀ شروع گفت و گوی ما با
«مرشد، حاج عباس شیر خدا» حماسه خوان ایران
زمین، این چند بیت شعر بود. شیر خدا را شما دوستان سحرخیز، حتماً
ً میشناسید. وقتی که هر صبح ساعت 6، پیچ رادیو- شبکۀ جوان- را باز میکنید،
صدای ضربههای انگشت شیرخدا روی ضربش، یک نقطۀ همدلی است، برای همه که
هماهنگ با هم شروع به ورزش کنند. آن هم از نوع باستانی. فرق نمیکند که شما در کدام
نقطۀ ایران هستید، شمال، جنوب، ...
صدای گرم شیرخدا، با آن لحن خاص خواندنش، وقتی که از یکی و دو تا و... شمارش میکند به
ده نرسیده، آن قدر به هیجان میآیید که ناخواسته از جا بلند میشوید و
شروع به نرمش میکنید.
و اما...، همیشه شنیده بودیم که ورزش باستانی -زورخانهای- روحیۀ
پهلوانی را زنده میکند. این مسئله برای ما قبل لمس نبود تا زمانی
که برای انجام گفت و گو به منزل شیرخدا رفتیم. شیر خدا
آنقدر خونگرم و مهمان نواز بود که در طول یک
ساعتی که در منزلش بودیم، جمع شش
نفرۀمان شیفتۀ او شده بود.
* آقای شیرخدا، هنوز هم در زورخانهها،
نوجوانهای باستانیکار حضور دارند؟
- خوشبختانه بله، حتی گاهی جمع نوجوانانی
را در کنار زورخانه میبینیم که به صدای
ضرب مرشد، بیرون از زورخانه نرمش میکنند و چرخ میزنند.
* شما ضرب زدن را از نوجوانی شروع کردید؟
- هفت سال بیشتر نداشتم. وقتی که در مدرسۀ «صبا» بودم، ناخودآگاه روی نیمکت ضرب میگرفتم و شعر
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 118صفحه 12