مجله نوجوان 118 صفحه 12

مژگان بهمنش گفتگوی صمیمی دوست با حاج عباس شیرخدا ضرب مرشد نمی‏شکند شما ای جوانان ایران زمین دلیران با فرّ این سرزمین شمایید دیوار این مملکت یگانه نگهدار این مملکت نقطۀ شروع گفت و گوی ما با «مرشد، حاج عباس شیر خدا» حماسه خوان ایران زمین، این چند بیت شعر بود. شیر خدا را شما دوستان سحرخیز، حتماً ً می‏شناسید. وقتی که هر صبح ساعت 6، پیچ رادیو- شبکۀ جوان- را باز می‏کنید، صدای ضربه‏های انگشت شیرخدا روی ضربش، یک نقطۀ همدلی است، برای همه که هماهنگ با هم شروع به ورزش کنند. آن هم از نوع باستانی. فرق نمی‏کند که شما در کدام نقطۀ ایران هستید، شمال، جنوب، ... صدای گرم شیرخدا، با آن لحن خاص خواندنش، وقتی که از یکی و دو تا و... شمارش می‏کند به ده نرسیده، آن قدر به هیجان می‏آیید که ناخواسته از جا بلند می‏شوید و شروع به نرمش می‏کنید. و اما...، همیشه شنیده بودیم که ورزش باستانی -زورخانه‏ای- روحیۀ پهلوانی را زنده می‏کند. این مسئله برای ما قبل لمس نبود تا زمانی که برای انجام گفت و گو به منزل شیرخدا رفتیم. شیر خدا آنقدر خونگرم و مهمان نواز بود که در طول یک ساعتی که در منزلش بودیم، جمع شش نفرۀمان شیفتۀ او شده بود. * آقای شیرخدا، هنوز هم در زورخانه‏ها، نوجوانهای باستانی‏کار حضور دارند؟ - خوشبختانه بله، حتی گاهی جمع نوجوانانی را در کنار زورخانه می‏بینیم که به صدای ضرب مرشد، بیرون از زورخانه نرمش می‏کنند و چرخ می‏زنند. * شما ضرب زدن را از نوجوانی شروع کردید؟ - هفت سال بیشتر نداشتم. وقتی که در مدرسۀ «صبا» بودم، ناخودآگاه روی نیمکت ضرب می‏گرفتم و شعر

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 118صفحه 12