کاغذ نمکی
مریم شکرانی
شوخی با اخبار!
- هفتاد کلاس درس ابتدایی در سمنان به دلیل کمبود نیروی آموزشی 12 روز بدون معلّم ماند.
* ما هِی به پدرمان میگوییم کار و زندگیاش را به سمنان منتقل کند ها! گوش نمیدهند
ایشان. حتماً ما باید عقدۀ تعطیلات بگیریم و افسرده بشویم و دست به کارهای منفیای نظیر فرار از مدرسه و دودَر کردن کلاس بزنیم و برای یکی دو روز غیبت هزار تا دروغ بگوییم تا
روی شخصیت آیندۀمان اثر منفی بگذارد و تقویم منزلمان را کچل کنیم و شبانه روز
هزار تا مناجات بخوانیم و اشک و آه و ناله بنماییم تا چند روز به طرز فجیعی
برف ببارد یا هوا به طرز خفقان آوری آلوده بشود یا معلّممان پایشان
بشکند و در بیمارستانها و مراکز درمانی بیفتند یا خودمان آنفولانزا بگیریم
تا دکترها گواهی استراحت برایمان صادر بفرمایند یا هزار تا بلای دیگر نظیر
سیل و زلزله به شهرمان نازل بشود تا مدرسۀ ما یک روز با خیال راحت تعطیل
بشود؟ آن وقت برو بچز سمنانی به همین سادگی کمبود معلّم میگیرند و
تعطیل میشوند. ما به وزیر آموزش و پرورش اعتراض داریم که بین ما دانش
آموزان این همه فرق میگذارند و اجازه نمیدهند ما هم کمبود معلم بگیریم...
- معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش تا کنون تحرّکی نداشته است!
* خوب مگر چه اشکالی دارد؟! ما هم یک معلّم فیزیک داریم که تا به حال فیزیک نخواندهاند یا یک آقای شیمی داریم که تا آخر
سال تحصیلی فکر میکردند جدول مندلیُف جدون بندِلیف است و کلّی مسخره میکردند و میخندیدند که جدول عناصر شیمی چه ربطی به بندِ لیف حمّام و از اینجور چیزها دارد و خوب شد که اسم جدول عناصر شیمی را جدول سنگِ پا نگذاشتهاند. تازه یک مربی شنا هم داشیتم که کلّ ستون فقراتشان فلج بود و چون کار پیدا نکرده بودند مجبور شده بودند استخر بزنند و شنا آموزش بدهند. تازه اینکه چیزی نیست، آن آقای دندانپزشکی که امروز دندان عقل انسی خانوم را کشیدند دامپزشک بودند کهوقتیایشانمتوجّه این مسئله شدند کلّی دعوا راه انداختند و به کلیۀ کلانتریها و مراکز نیروی انتظامی و پلیس 110
و پلیس اینترپُل شکایت کردند که بهشان توهین شده است. غیر از این آن موقعها
که ما بچّه بودیم هر ثانیه توی مدرسۀمان یک بیماری خطرناک میکروبی شایع
میشد و یک دورهای با کلّ بچّههای مدرسۀمان 9 ماه سال تحصیلی را توی
قرنطینه زندگی میکردیم و مادرمان هر روز با کلّی ماسک و دستکش و لباسهای
عایق میکروب و ویروس! لباسهای مصرفی ما را با پدرمان به خارج از شهر برده
و میسوزاندند. خلاصه از طرف پزشک قانونی و اداره بهداشت و پلیس و غیره! که
تحقیقات دامنه داری شد متوجّه شدیم که عامل تمامی این بدبختیها معلّم بهداشت
مدرسه بودند که اصلاً در حوزۀ دایرۀ واژگانی و لغاتشان واژهای به اسم حمام تعریف
نشده بود. چی فکر کردید شما؟! آقای معاون تربیت بدنی که گناهی ندارند. ایشان فقط تحرّک نداشتهاند
مگر چی است حالا؟!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 118صفحه 16