- نوجوانی آقای کشاورز، چقدر با زندگی نوجوانان امروزی تفاوت داشت؟
* نوجوانی ما هم مثل نوجوانی شما بود، منتهی
هماهنگ با مسائل آن زمان. آنموقعروابط انسانها با هم فرق داشت. بیشتر مهر و محبت و دوستی بودو مشورت
با آدمهایی که بزرگتر از ما بودند اهمّیت زیادی داشت.
آن زمان تلویزیون و کامپیوتر و اینترنت وجود نداشت که بچّهها را از خانوادهها دور کند. یک محفل گرم خانوادگی بود که صحبتها در آن از آب و هوا شروع میشد و به ادبیات و تاریخ و هنر مملکت ختم میشد.
- صحبتهایی که در محافل خانوادگی دوران
نوجوانیتان انجام میشد، چه تأثیری در زندگی
کنونی شما داشته است؟
* من هر چه دارم مربوط به همان دوران میشود. صحبتهای پدرم که از اجدادش برایمان میگفت تا صحبتهای فرهنگی که با همسایههای ارمنیمان در
اصفهان رد و بدل میشد، همه در زندگیام تأثیر بهسزایی داشته است.
- آیا همین مسائل شما را به وادی هنر کشاند؟
* خوشبختانه، علاوه بر محیط فرهنگی خانوادهام، فضای مدرسه هم برای من کاملاً هنری بود. از زمان ورود به کودکستان «حضرت مریم» تا وقتی که به دبستان «شاه عباس» که فضای کاملاً
هنری داشت، محیط کاملاً
فرهنگی- هنری بود. آن
وقتها برنامههایی را که برای
تربیت بچّهها در قالب هنری
(قصههای مختلف فارسی و
ارمنی) در نظر گرفته بودند، به
صورت نمایش اجرا میکردیم.
- پس اولین بازیتان را
در دوران نوجوانی انجام
دادید؟
* بله، 14 ساله بودم در مدرسۀ
ادب، اولین نقشی هم که بازی
کردم این بود که وارد صحنه
میشدم و به زبان ارمنی میگفتم: سلام حالتان چطوره؟!
- چه حسی داشتید؟
* اینقدر استرس داشتم که زبانم خشک شده بود و نمیتوانستم حرفی بزنم.
- بازیگری به صورت حرفهای برای شما چگونه
شکل گرفت؟
* پس از دبیرستان در دوران سربازی برای اینکه از تمرینات سخت خدمت وظیفه شانه خالی کنم، کارهای نمایشی- ملی- میهنی در پادگان انجام میدادم و بعد
از آن به تهران آمدم و برای ادامۀ تحصیل به هنرستان هنرپیشگی وارد شدم. پس از کودتای 28 مرداد، اوضاع تئاتر نابسامان شد اما من در همان دوره با هنرمندان بزرگی مثل علی نصیریان، جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، حمید سمندریان، اسماعیل شنگله، جمیله شیخی، فخری خوروش و... آشنا شدمکه با همگروهی هنریتشکیل دادیم. با همین گروه چهارشنبهها تک پردهای را برای تلویزیون که تازه به ایران آمده بودبهطورزنده اجرامیکردیم. تالار «سنگلج» هم آن زمان با پافشاری ما ساخته شد. در ادامۀ فعالیتهایی که در زمینۀ نمایشنامههای ایرانی و فرنگی داشتیم، باز هم احساس خلاء میکردیم. بنابراین دولت را تحت فشار قرار دادیم تا بالاخره یک دانشکدۀ تئاتر
و دانشکدۀ
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 9