مجله نوجوان 120 صفحه 11

کار سخت است چون باید خیلی بدانند و خیلی بخوانند. باید جای جای این مملکت را بشناسند و با فرهنگهای مختلف آشنا شوند. - آقای کشاورز، بعضی از نقشهای حساس شما دوبله شده است مثل شعبان استخوانی. نقش دوبله در تأثیرگذاری بازی شما به چه میزان است؟ * خُب، هیچگاه دوبلور حس من را در بازی ندارد. هر قدر هم قوی باشد، باز هم آن حس را که من دارم، او نخواهد داشت. البته من منکر نمی‏شوم که آقای «منوچهر اسماعیلی» و دوست دیگری که صدایش خیلی شبیه خودم است و متأسفانه الان اسمش را فراموش کرده‏ام (احمد رسول‏زاده) که معمولاً صدای این دوستان برای شخصیت من انتخاب می‏شود، دوبلورهای فوق العاده‏ای هستند اما هیچگاه حسّ مرا در نقشها القا نکرده‏اند. حتی آن نفسی را که در بعضی قسمتها باید کشیده شود، یک دوبلور حس نمی‏کند چون در بازی نیست. - متأسفانه گاهی شایعاتی دربارۀ هنرمندان شنیده می‏شود، آیا برای شما هم چنین مسئله‏ای پیش آمده؟ * هرگز. - اما الآن شایعه است که خانم «آناهیتا همّتی» دختر خواندۀ شماست؟ * شایعه نیست، درست است. آناهیتا دختر بسیار خوبی است. برایم تفاوتی با نِلی- دخترم- ندارد. خانواده‏اش از دوستان بسیار خوب من هستند. پدرش مهندس کشاورزی و مادرش یک حسابدار معتبر است. برادرش هم دانشجوی فیزیک در خارج از کشور است. رابطۀ آناهیتا با برادرش آنقدر زیباست که گاهی حس می‏کنم مثل مادری عاشق، به او عشق می‏ورزد. - آخرین سؤال، شما چه کسی را دوست نوجوانان می‏دانید؟ * به نظر من چیزی که در درجۀ اول خیلی مهم است، این است که بفهمیم دوست بودن و دوست داشتن یعنی چه و اینکه نوجوان را به چه ترتیبی می‏توان دوست داشت. اما به این اصل معتقدم که این صداقت است که هر نوجوانی را جذب می‏کند. از محمد علی کشاورز بازیگر اصیل کشورمان خداحافظی می‏کنم و شعری را که در پایان گفتگویمان خواند، در ذهنم مرور می‏کنم: اول قدم عشق سر انداختن است...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 11