
شعر
تشییع دل
آن روز گدازة دلم را دیدم
خاکستر تازة دلم را دیدم
وقتی که به روی دوش مردم میرفت
تشییع جنازة دلم را دیدم
شب مصلّا
به آنشب صبح فردا رشک میبرد
به سیل اشک، دریا رشک میبرد
اماما، کعبه هم در آن شب عشق
به غوغای مصلّا رشک میبرد
آن روز
چه صبح کینه توزی بود آن روز
غروب سینه سوزی بود آن روز
تن خورشید را در خاک کردند
خداوندا چه روزی بود آن روز
مصطفی محدّثی خراسانی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 122صفحه 34