مجله نوجوان 125 صفحه 11

همسر آقای فلسفه: که حرکتی وجود ندارد. ها؟! حرکتی بهت نشون بدم که تا قیامت نتونی از حرکت بایستی! آقای فلسفه: بابا! زنون فیلسوف بزرگ... زنون بزرگ (صدای حرکت نکردن! چیزی و فرود آمدنش روی سر و کلّۀ آقای فلسفه) آزمایش تمام. آزمایش دوم فلسفی لاک پشت توی اتاق به آرامی حرکت می‏کند. دو قدم بر نداشته، آقای فلسفه به سرعت می‏آید و می‏رود به آن طرف اتاق. آقای فلسفه: عجب لاک پشتی است. نمی‏فهمد که من به او نمی‏رسم. اگر او یک متر جلوتر از من باشد، من باید آن یک متر را طی کنم تا به او برسم، ولی تا من یک متر را طی کنم، او نیم متر دیگر رفته و بنابراین من هیچ وقت به او نخواهم رسید؛ ولی نمی‏دانم چطور است که من از او رد می‏شوم و این حیوان زبان فلسفه نفهم، عقب می‏ماند! لاک پشت هم بود لاک پشتهای زمان «زنونِ بزرگ» که «آشیل» به آنها نمی‏رسید... راوی: خب حالا فهمیدید فلسفه ابزار یعنی چه؟! شبهاتی که «زنون» در دفاع از استادش «پارمنیدس» که مخالف «هراکلیتوس» بود اقامه کرد و اعتقاد داشت «حرکت وجود ندارد»، با همین ابزارهای فلسفه­آزمایش می‏شود. زنون سه شبهۀ معروف کرد: اول شبهۀ «آشیل­و سنگ پشت»که معتقد بود چون حرکت نیست،آشیل، سریع‏ترین قهرمان دوی آتن نمی‏تواند لاک پشت را شکست دهد و از او جلو بزند. دوم شبهۀ تیر و کمان که باز چون معتقد بود حرکت یعنی عدم سکونت و ساکن شدن و بودن، پس حرکتی وجود ندارد و تیر به هدف نمی‏رسد (شاید البته کمانهای آن موقع، زه نداشته و تیر اصلاً پرتاب نمی‏شده، شاید هم چون جماعت عاقل می‏دانسته‏اند این زنونِ بی‏عقل با تیر و کمانِ درست، کار دست خودش می‏دهد، یک تیر و کمان بدون کش و زه به او داده‏اند که تیر از آن پرتاب نمی‏شده است.) سوم «شبهه ورزشگاه» که معتقد بود هیچ کس نمی‏تواند از اول زمین تا آخر زمین ورزشگاه را بدود و اگر هم بدود، نمی‏رسد؛ چون حرکتی در کار نیست! القصه، کل فلسفه زنون که شاگرد «پارمنیدس» بود و آزمایشاتش (!) یعنی پارادوکسهایش (همان شبهه‏ها) همین سه تا بود، این سه تا بود! (چه جملۀ حکیمانه‏ای!) این زنون، خودش هم سرانجام در یکی از آزمایشات تیر و کمان و حرکت، کشته شد و آنچه از او باقی ماند سه رأی علمی خیلی متقن بود، به شرحی که خواندید! حالا ببینید استادش چه بوده است... راستی حرکت وجود دارد؟! شاید ادامه داشته باشد، شماره بعد را بخوانید.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 125صفحه 11