مجله نوجوان 125 صفحه 35

آنکه نور از سرِ انگشت جهان برچیند می گشاید گره پنجره‏ها را با آه. زیر بیدی بودیم. برگی از شاخۀ بالای سرم چیدم، گفتم: چشم را باز کنید، آیتی بهتر از این می‏خواهید؟ می شنیدم که به هم می‏گفتند: سِحر می‏داند، سِحر!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 125صفحه 35