مجله نوجوان 127 صفحه 22

در ادامة آدمهای آبی آقای پیشولک، پاکت چیپس و طبّاخة طبیعت تمام مردان آبی البته با حضور گسترده وخیل جمعیت نسوان خیلی آبی، چون قطرات باران در خیابان جمع شده بودند تا چون سیلی عظیم دربرابر ساختمان بلدیه بایستند و کثیفی شهر و نابلدی رئیس بلدیه را محکوم کنند آنها یکصدا با ترکیب صداهای مختلف یک گروه کر وظایف رئیس بلدیه را به او گوشزدمی کردندو آلودگی شهررامحک می کردند. همه با پلاکاردو تراکت وبیل بورد و گوجه فرنگی و تخم مرغ گندیده سعی داشتند حقوق شهروندیشان را به گوش مسؤولان امر برسانند. مسؤولان امر هم با مهربانی از پشت شیشه های دفترشان،آدمهای آبی را می دیدند که دارند با اشتیاق صدایشان می کنند و برای آنها بامحبت فراوان مواد اولیة تولید املت را ارسال می نمایند! راستی خوبی شیشه های دوجداره این است که مانع رفت وآمد بی مورد انرژی از هر نوع آن می شود در این حکایت این شیشه ها دست به دست هم داده اند که نگذارند انرژی صوتی به داخل نفوذ کند! یک عدّة آدم آبی دیگرکه کمی از نظر تجهیزات نظامی و سپر وباتوم و گاز اشک آورکه خود به خود به آب مربوط می شود مجهز هستند ازآدمهای آبی تقاضا می کنند که به خانه هایشان برود و سریال موردعلاقه شان را ببینند. آدمهای آبی که شب گذشته، سریال مورد علاقه شان را دیده اند نمی روند آدمهای آبی مجهّز گوشزد می کنندکه اگر تکرارش را هم ببینند بهتر از این است که به بیمارستان بروند. بعضی ازآدمهای آبی که یادشان می افتد بعضی از صحنه های سریال شب گذشته را ندیده اند به خانه هایشان می روند و بعضی دیگر همچنان می ایستند و بالطافت تمام، عربده می کشند و خواهان برآورده شدن تقاضایشان می شوند. از اینها اصرار و از آنها ابرام. در نهایت خورشید خانوم حوصله­اش سرمی رود و وسایلش را جمع می کند و از خیرآدمهای آبی می گذرد تابرود ونیمه دیگر کرة خاکی را روشن و گرم کند. آدمهای آبی بعد از غروب آفتاب یکی یکی تبخیر می شوند و به خانه هایشان می روند تا به سریال موردعلاقه شان برسند. مسئولان هم که باید بعداز وقت اداری به برگزاری جلسات بپردازند یاروی پرژه هایشان کارکنند. موبایلهایشان راخاموش می کنند یادر پاکت چیپس می اندازند چون به هرحال ازهرچیزی می شود گذشت ولی از پروژه وجلسه نمی­شود گذشت. خلاصه وقتی شهر در امن و امانی شبانگاهی فرو می رود و حتی آقا پیشولک و رفیق گرسنه­اش هم بعد از شکار پشه درخواب ناز فرو رفته اند، این کارگران زحمتکش بلدیه هستند که به نظافت شهری بپردازند، مجبورند تا صبح،آثار شهروندی را از چهرة کثیف شهر پاک کنند تا رئیس بلدیه خرسند باشند که آدمهای آبی 98 درصد از انتظارشان رسیده اند و آدمهای آبی با 98 درصد خیال راحت، نگران قبول شده طبّاخة سریال مورد علاقشان در امتحانات ورودی طبایت و حجامت باشند. یکی از شاگردان بچه محصّل کاغذنمکی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 127صفحه 22