مژگان بهمنش
گفت و گوی اختصاصی
با محمد ورشوچی
داغه! داغه!
دوست دارید شروع صبحت شما با نوجوانان چه
باشد.
اصولاً بارها از نوجوانها این را شنیدهام که چرا مُدام ما
را نصیحت میکنید؟ اما عزیزان من، من تذکر میدهم. تذکر به خوبیها و دوری از بدیها و اینکه برای بازیگری سه چیز حتمی و لازم است: اول عشق، دوّم استعداد و سوّم سواد کافی و اطلاعات عمومی.
داشتن سواد و اطلاعات چه قدر ضروری است؟
اگر سواد دانشگاهی و مدارج بالا باشد، خیلی بهتر است از اینکه بروید و از کسی خواهش کنید، آن وقت شما
را با هزار منّت ببرند برای سیاه لشکری یا اگر هم یک
نقش به شما بدهند
مطمئن باشید ادامه نخواهد داشت زیرا اساس ندارد. اصلاً نباید به این مقوله، به چشم تفریحی و گذرا نگاه کرد. سینما و تلویزیون یک فرهنگ است. در فرهنگ
که نمیشود تفریح کرد. بچّههای عزیز، میفهمید چه میگویم؟ اگر غیر از این باشد، میدانید معنیاش چیست؟! یعنی دویدن و به جایی نرسیدن.
موقعیت تئاتر امروز چه تفاوتهایی با زمان شما
دارد؟
خیلیها میگویند آن موقع اصلاً تئاتر به معنای صحیح وجود نداشت، اینها چون خود در این زمینه فعالیت نداشتهاند، این را میگویند در صورتی که حتی از لحاظ موقعیت مکانی هم وضعیت آن موقع بهتر بود. دانشکدۀ هنرهای زیبا بود، ادارۀ تئاتر، جامعۀ باربد، تئاتر هنر،
تئاتر فرهنگ، تئاتر شهرزاد، تئاتر کسری، تئاتر
فردوسی و... هر کدام با تشکیلات کاملاً
جدی وجود داشت. الان در سرتاسر این
شهر بزرگ، تنها یک تئاتر شهر هست
و چند سالن زیرزمینیاش.
نظر شما دربارۀ بازی نوجوانان در
سینما چیست؟
من بازیگران جوان امروزی را
به دو دسته تقسیم میکنم. یک
عده فقط به واسطۀ چهره وارد
شدهاند که البته ماندگار نیستند
و تعدادی واقعاً عاشق هستند و
حرارت عشق را میشود به وضوح
در بازیشان درک کرد، مثل «بهرام
رادان».
آیا آقای ورشوچی هم به واسطۀ عشق،
وارد دنیای بازیگری شد؟
اگر عشق نبود من هرگز دوام نمیآوردم. خدا
را شکر من از آن دسته
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 128صفحه 4