مجله نوجوان 128 صفحه 17

قرار دادن شعار «فرزند کمتر، زندگی بیشتر»، دست یاری به سوی تمامی سازمانهای کنترل جمعیت دراز کرده‏اند تا از گسترش بی‏رویۀ نسل آدمهای آبی جلوگیری کنند. به همین دلیل در هنگامی که یک آدم آبی با یک صاحب خانه مواجه می‏شود با دیدن بچّۀ آدم آبی در آغوش مادر به جای اینکه صدایشان را کودکانه کنند و لُپ بچّه آدم آبی را بکشند، روی در هم می‏کشند و ترش می‏کنند و با صد من عسل هم نمی‏توان خوردشان. البته ارگانهای ذی ربطی که سالهاست از بیت المال تغذیه می‏کنند تا به فکر سر پناهی برای آدمهای آبی باشند کاملاً توجیه نشده‏اند و فقط به سر پناه آدمهای آبی فکر می‏کنند و هنوز نمی‏دانند که باید اقدامی هم بکنند. البته یک فکرهایی کرده‏اند ولی چند معضل دست و پاگیر وجود دارد. نکتۀ جالب توجه در راستای تولید سرپناه برای آدمهای آبی این است که چون سازمانهای ذیربط فقط به فکر بوده‏اند اجرا را به عهدۀ سازمانهای بیابان زدایی و حفظ محیط زیست گذاشته‏اند و این سازمانها در راستای بیابان زدایی مکانهایی را برای نصب سر پناه در نظر گرفته‏اند. این کار خیلی خوب است و از همه مهمتر اینکه امید به زندگی را در آدمهای آبی افزایش می‏دهد. یعنی همۀ آدمهای آبی که می‏خواهند در سر پناه‏های اهدایی سازمان مبارزه با گسترش بیابان زندگی کنند، امیدوارند که 99 سال عمر می‏کنند و از این سر پناهها نهایت استفاده را می‏برند. بانکها هم که وامهای بلند مدّت با کمترین سود تسهیلات و بیشترین مبلغ مفید را برای تهیۀ یک سر پناه جدّی می‏دهند. با در نظر گرفتن تمامی موارد تسهیلاتی فوق می‏توان نیتجه گرفت که آدمهای آبی موجوداتی بی‏لیاقت و نمک نشناس و ناشکر هستند و اصلاً حقّشان است که در جوی آب زندگی کنند. راستی رؤسای بلدیه چندیست که به سامان دهی جویهای آب پرداخته‏اند. شاید این پرداختن، جدّی‏ترین و عملی‏ترین اقدام برای جاگیر کردن آدمهای آبی باشد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 128صفحه 17