یاردوست
ماجرای دزد و مشتری
بعد از عملیات پیروزمندانۀ بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر بود
که در خاورمیانه، اسرائیل با تمام قوای خود به جنوب لبنان حمله
کرد و تا نزدیکی بیروت پیش رفت. در همان ایام هیأتی از مسؤولین
نظامی ایران به سوریه و لبنان سفر کردند و مذاکراتی با مسؤولین لبنانی
و سوری داشتند، در بحثهایی که آنجا انجام شد. این فکر ایجاد شد که نیروهای
نظامی ایران یک خط دفاعی مشترک با لبنان و سوریه علیه اسرائیل روی ارتفاعات
مشرف به بیروت درست کنند. در بازگشت هیأت به تهران به همراه حضرت آیت
الله خامنهای و حضرت آقای هاشمی رفسنجانی ،جلسهای در حضور امام برگزار شد و
موضوع دفاع مشترک به اطلاع ایشان رسید. در آن جلسه پس از اتمام نماز مغرب،
امام روی همان سجاده به طرف جمع برگشتند و پس از دریافت گزارش فرمودند؛
من وارد مسایل ریز اجرایی نمیشوم امات وصیهای دارم که خوب است روی آن فکر
کنید.
سپس مثالی را بیان کردند و فرمودند: در محلهای از اصفهان، بقالی بود که
مشتریانش همه اهل محله بودند و همه با هم دوست و رفیق بودند تا اینکه یک
روز صبح زود که یکی از مشتریها میبیند دزدی قصد سرقت از بقالی را دارد، با
او گلاویز میشود. بقال هم بعداً که میآید و زمانی که کشمکش طولانی میشود و
میبیند که این دعوا مزاحم کسب و کار روزانهاش شده است، بنابراین دست رد
بر سینه هر دو طرف، هم دزد و هم مشتری میزند و میگوید که از اینجا بروید و
مزاحم کسب و کار ما نشوید.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 147صفحه 8