مجله نوجوان 147 صفحه 27

قربان ولینی بربالهای نیایش آسمانی ابری­ام؛ خدایا، لکه­های ابر را از آبیِ سینه­ام پاک کن. خاکی تشنه­ام؛ خدایا، سیرابم کن تا باغی شوم سبز در سبز. درختی تنهایم؛ خدایا، مهربانم کن تا پرندگان از من نهراسند و بر دستهایم آشیانه بسازند. آواز قناری غمگینی در قفسم؛ خدایا، کلماتی به من ببخش تا شادمانه بخوانم؛ آنچنان که قفس بشکند. ابری گره خورده و بغض آلودم؛ خدایا، مرا بباران تا سبکبار شوم. راهی پیچ در پیچ و سرگردانم؛ خدایا، مرا به آبادیِ روشنایی برسان. زبانی لبریز از حرفهای تاریک و سر در گم هستم؛ خدایا، سکوتی به من ببخش تا روشن شوم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 147صفحه 27