گزارش
چرا فقط فوتبال ؟!
در دانشگاهها رشتههایی تدریس میشود که بر خلاف اسم دهان
پرکنشان و آیندهای که برای آنها ترسیم میشود، عاقبت چندان روشنی
ندارند. مانندمهندس کشاورزی که دانشجویان این رشته همیشه چندان روشنی
ندارند.مانند مهندسی کشاورزی که دانشجویان این رشته همیشه با رؤیای
ورود به عالم ژنتیک و دست کاری در ژنهای مختلف با هدف تولید هندوانهای به
اندازۀ یک آپارتمان 61 طبقه با تولید خیاری به طول برج میلاد تحصیل میکنند ولی
در نهایت مجبورند بروند سراغ خطدار کردن اتومبیل نازنینشان برای مسافرکشی یا
کسانی که تمام عمر تحصیلی خود را در رشتۀ مدیریت به این فکر میکنند که قرار است
حداقل معاون وزیر شوند ولی در نهایت مسؤول پخش تراکتهای تبلیغاتی یک پیتزا فروشی در لباس میکی موس میشوند.
رشتۀ تربیت بدنی نیزکه موضوع اصلی بحث ماست، ازهمین قاعده پیروی میکند.
یک رشتۀ ماهیچهای
کسانی که رشتۀ تربیت بدنی را دنبال میکنند
در سه گروه کلّی جای میگیرند؛ گروهی که
قهرمان ورزش هستند و بعد از اینکه مدالهای
مختلفی کسب کردهاند تصمیم گرفتهاند که با
سواد هم بشوند، گروهی که عاشق این رشته
هستند و دوست دارند بعد از فارغالتحصیلی
با مدرکشان مجوز تأسیس یک باشگاه ورزشی
را بگیرند و بدن سایرین را هم تربیت کنند و
بالاخره گروهی که در این رشتۀ درسی نمره
میآورند.
تکلیف دستۀ اول از همان قبل از دانشگاه هم
معلوم است. دستۀ آخر هم فقط به مدرک
لیسانس و ورود به دانشگاه فکر میکنند و
عنوان رشته برایشان فرقی ندارد.
تنها گروه دوم هستند که دلشان برای
رشتۀ شان میتپد!
چی فکرمیکردیم !چی شد!
گروه دوم بعد از فارغالتحصیلی میفهمند
که تأسیس باشگاه بدنسازی محلّی به همین
راحتیها هم نیست. این کار کلّی سرمایه
میخواهد و با اجارۀ جا و تأسیس بوفه در باشگاه،
تقریباً به اندازۀ راهاندازی یک کارخانه هزینه در
بر دارد. برای تهیۀ مجوز هم باید سالها دوندگی
کرد. تا شاید نتیجه بدهد. کسانی که این رشته
را با عشق و علاقه انتخاب کردهاند، برای آن
احترام قائلند و بنابراین برای تهیۀ پول و
سرمایۀ مورد نیاز، سراغ داروها و مکمّلهای غیر مجاز بدنسازی نمیروند. پس مجبورند
اگر شد جذب آموزش و پرورش بشوند و
رونقی به زنگ ورزش بچّهها بدهند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 149صفحه 6