وصیت نامۀ یک درخت
ظاهراً فرصت زیادی برای زندگی کردن ندارم و فرشتۀ مرگ لابه لای شاخ و برگهایم
گیرکرده است. از این جهت خیلی هم عصبانی است!
من فکر میکنم که مهمترین موجود روی زمین هستم و شهرداری هم از
این فکر من پیش از این استقبال میکرد ولی نمیدانم
کی چهقدر به کی چی داد که امروز نظرش عوض
شده و آن آقای نرّه غول را با آن ارّۀ پر سر و صدا فرستادهاند از
آن پایین مرا ببرد و بیاید تا این بالا.
من یک درخت فرهنگ دوست بودم چون به هر حال در یک مدرسه در آمدهام
و همیشه آرزو داشتم یا میز و نیمکت بشوم یا کاغذ مجلّۀ دوست. البته
گاهی اوقات هم بدم نمیآمد که با شاخههایم دو سه تا کف
دست بعضی از بچّه های بیادب بزنند ولی
سرنوشت اینجوری بود که مدرسه را خراب
کنند و جایش پاساژ بسازند و ما را هم بیندازند
داخل پیت حلبی تا کارگران محترم، گرم شوند به هر حال اگر دیدید کسی بالای سر من
گریه میکند بدانید که برای من گریه نمیکند بلکه دودم در چشمانش رفته است.
اندر فواید راهبندان
راهبندان مانند هر پدیدۀ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دیگر یک پدیده انکار ناپذیر است. البته خیلیها دوست
دارند آن را انکار کنند ولی وقتی در آن گیرمیکنند پشیمان میشوند.
یکی از فواید راهبندان عذر آوردن است یعنی هر کس که برای رسیدن به جایی تأخیر میکند میتواند بگوید که در
راهبندان گیر کرده است و بقیه هم که به هر حال ممکن است روزی دیر برسند و
بخواهند از این بهانه استفاده کنند حرف او را تصدیق میکنند
از دیگر فواید راهبندان این است که مسؤولان امر هِی
میتوانند بودجه بگیرند و هِی راجع به فرهنگ سازی
ترافیک و معضلات راهبندان و اینجور حرفها سمینار
برگزار کنند و تبلیغات کنند و کلّی نون به کلّی
آدم برسد. پزشکان اعصاب و روان هم از راهبندان استفادههای فراوانی میکنند حتّی داروهای اعصاب
می تواند به راحتی به فروش برسد.
افرادی هم که میخواهند با کارت سوخت خود یا کارت
سوختهایی که به طور کاملاً اتفاقی پیدا کردهاند کاسبی
کنند میتوانند در راهبندانها مشتریهای خود را بیابند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 149صفحه 17